۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

فراتر از توحش: شکنجه یک مادر توسط مزدورهای جمهوری اسلامی



"پسرم 14 روز در سردخانه بود، و ما در نهایت استیصال، برای یافتن خبری از او هر روز دم زندان اوین، آگاهی، و . . .سرگردان بودیم. در طول این 14 شبانه روز، روزها موبایل پسرم خاموش بود و هر شب بعد از ساعت 12 با موبایلش به خانه مان زنگ می زدند و صدای نفس نفس زدن ممتد و خسته کسی از آنطرف شنیده می شد. اینکار در طول هر شب، چند بار تکرار می شد." 
قسمتی از رنج نامه مادر شهید مصطفی کریم بیگی که در روز عاشورا به دست بسیجی ها کشته شد (از وبلاگ مادران عزادار).

آقای خامنه ای! بهتر است به جای کشتی نجات به فکر ساحل نجات باشید

کشتی با یک صخره بزرگ برخورد کرده و شکاف های بزرگی در بدنه آن ایجاد شده است. آب با فشار در حال وارد شدن به موتورخانه کشتی است و کشتی عنقریب به زیر آب می رود. در همین مجال که آخرین فرصت برای فرار خدمه از غرق شدن حتمی است، و در شرایطی که هر کسی به سمتی می دود، ناخدا فریاد می زند که همه بر روی عرشه جمع شوند. ملوان ها، یکی خسته و یکی زخمی، یکی حاضر و یکی غایب، مقابل ناخدا جمع می شوند. ناخدا داد می زند که کسی کشتی را ترک نکند و کسانی را که پیش از این توانسته بودند با قایق از کشتی فرار کنند، سرزنش می کند. به نظر می رسد که حالت طبیعی ندارد، عصبانی است. ناخدا دستور می دهد که آب موتورخانه را تخلیه کنند و موتورها با حداکثر سرعت به حرکت بیفتند. انگار ناخدا دیوانه شده. ناخدا به یکباره یقه یکی از خدمه را که داشت با سرعت از کنارش رد می شد، می چسبد. ملوان پیر یقه اش را به زور از مشت ناخدا در می آورد، او را به عقب هل می دهد و می گوید: "بهتر است شما هم به فکر نجات خود باشید، قربان!" و بعد خودش را به گروهی که دارند با قایق نجات کشتی را ترک می کنند می رساند.

۱۳۸۸ اسفند ۷, جمعه

کفن پوش هایی که از بی آبرو شدن می ترسند

نگارنده اصولا با کفن و کفن پوشیدن مخصوصا برای شهادت طلبی مخالف است؛ اما می خواستم نقدی کنم بر کفن پوش های بسیجی مدل 2010-2009 که نه برای شهادت که برای کشتن کفن می پوشند. در سال هال قبل از انقلاب رسم بود که مثلا عده ای از قم و قزوین کفن می پوشیدند و برای اعتراض به هتک حرمت از اسلام به طرف تهران راه می افتادند. این کفن پوشان اصیل، البته قبل از اینکه به تهران برسند مورد هجوم قرار می گرفتند و گهگاه حتی کشته هم می دادند. اما جنس کفن پوش های امروز متفاوت است. در واقع حالا دیگر مُد شده که در مواقع خاص، زمانی که قلب رهبر به درد می آید یا لازم است مقدمات دستگیری و اعدام معترضین فراهم شود، در ادارات و پایگاه های بسیج اطلاعیه می زنند که "به عده ای کفن پوش احتیاج فوری داریم،" چند نفری هم که مثلا خیلی شرف دارند، می روند اسم می نویسند و کارشان این است که در روز موعود کفن بپوشند با عکس آقا، عربده کشان در خیابان راه بیفتند و مرگ بر ضد ولایت فقیه بگویند و مشتی محکم در دهان دشمنان داخلی و خارجی بکوبند. این کفن پوشان محترم، البته می دانند که هیچ خطری آنها را تهدید نمی کند، چون توسط نیروهای پلیس و گارد ضد شورش اسکورت می شوند و حتی به آنها کیک و ساندیس هم می دهند. گرچه اینها هیچ چشم داشت پاداش مالی یا ارتقای درجه شغلی یا استفاده از سهمیه آزمون های دانشگاه ندارند، ولی خوب اجبارا آنرا نیز قبول می کنند. تنها یک جای کار می لنگد؛ ممکن است دوستان و آشنایان آنها را شناسایی کنند. پس این جان بر کفان ولایت، صورت خود را با ماسک می پوشانند تا مبادا بی آبرو شوند. آخر باید در بین همین مردم زندگی کنند،  همینجا ازدواج کنند، و بچه های خود را همینجا به مدرسه بفرستند، پس قبول کنید که حق دارند به فکر آبرو و فردای خود باشند.

۱۳۸۸ اسفند ۵, چهارشنبه

کوی دانشگاه تهران/ بسیجیها نمی گفتن نزنش، میگفتن بکشش و 5 دانشجوی بی گناه را نیز کشتند

در جریان تلاش  بسیجیها و گارد ویژه برای ورود به کوی دانشگاه تهران، بیش از پانزده نفر از دانشجویان تنها به علت اصابت گلوله به شدت مجروح شدند. به گزارش منابع دانشجویی و دفتر تحکیم وحدت و گزارش شاهدان عینی که در روزنامه بریتانیایی گاردین منعکس شد، ۵ دانشجو به نام های مبینا احترامی، فاطمه براتی، کسری شرفی، کامبیز شعاعی، و محسن ایمانی بر اثر این حملات کشته شدند و بسیاری بازداشت شده و مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار گرفتند. با این وجود، خشونت نیروهای رژیم در حمله 25 خرداد به کوی دانشگاه، در فیلمی که اخیرا توسط بی بی سی پخش شد بطور کامل منعکس نشده است. فارغ از دلایل مختلفی که می توان برای درز کردن این فیلم به بیرون برشمرد؛ این فیلم سندی غیرقابل انکار است از اینکه حمله توسط رژیم سازمان داده شده بود. عکس هایی که بعد از حمله توسط دانشجویان منتشر شده، قطعه دیگر پازلی است که باید به این فیلم ضمیمه کنیم، تا "جنایت سازمان یافته" را یکجا به نمایش بگذارد.






۱۳۸۸ بهمن ۲۶, دوشنبه

پیشنهاد ایجاد شبکه ارتباطی یکپارچه و فراگیر مبتنی بر تلفن


نداشتن راه ارتباطی مطمئن و فراگیر یکی از کاستی های جنبش سبز مردم ایران است. حتی راه های ارتباطی موجود، مانند ای-میل و اینترنت و شبکه های ماهواره ای در روزهای سرنوشت ساز از دسترس خارج می شوند. علاوه بر این، ایده هایی که در این شبکه های عمومی مطرح می گردد، توسط نهادهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم نیز مشاهده می شود و به آنها امکان می دهد تا با فرصت برای خنثی کردن برنامه جنبش وارد عمل شوند. در مقابل حرکت هایی که بصورت غیرمنتظره و براثر یک محرک عمومی برگزار می شوند، بیشترین موفقیت را دارا هستند؛ زیرا، رژیم را غافلگیر نموده امکان سرکوب را از ایشان سلب می کنند. به عنوان مثال می توان به حرکت میلیونی مردم در 25 خرداد و تجمع بزرگ مردم در مراسم تشییع آیت الله منتظری اشاره نمود. همچنین، واکنش سریع در هنگامه فرصت های خاص، بسیار مهم است. تصور کنید که هماهنگی مردم برای تظاهرات در عصر 22 بهمن، زمانی که نیروی سرکوب رژیم کاملا تحلیل رفته بود، تا چه اندازه می توانست موفقیت آمیز باشد!
در ادامه پیشنهادی برای ایجاد شبکه ای فراگیر و یکپارچه برای هماهنگی مردم در شرایط بحرانی ارایه می شود. این شبکه مدیر و سازمانده ندارد و تنها یک بستر ارتباطی برای واکنش سریع و غافلگیرکننده و همچنین استفاده از موقعیت های طلایی است. شبکه تلفنی جنبش سبز با یک جرقه اولیه بکار می افتد و تا زمان اجرای برنامه پنهان باقی می ماند. همچنین این روش نسبت به اینترنت، و شبکه های ماهواره مطمئن تر، و احتمال قطع شدن آن نیز کمتر است. شبکه تلفنی جنبش سبز همچنین از خرد جمعی سود می برد، و گسترش پیام هایی که به هر دلیل مخالف اصول جنبش یا دارای اشکالات منطقی باشد، در عمل محدود خواهد شد. فرسایش توان سرکوب رژیم و افزایش توان بازدارندگی در جنبش سبز از دیگر مزایای شبکه تلفنی جنبش سبز است. این شبکه هیچ خطری برای کاربران آن به همراه ندارد.
من پیشنهاد می کنم که از شبکه تلفن ثابت و همراه برای ارتباط سبزها استفاده شود. ضریب نفوذ تلفن در شهرهای ایران بسیار بالا است، کارکرد شگفت آور پیام کوتاه نیز برکسی پوشیده نیست. عیب اینها فقط این است که توسط مخابرات شنود می شوند. برای حل این مشکل، "پیامک و مکالمات تلفنی رمزشده" می تواند راهگشا باشد. هر کسی می تواند با دوست و فامیلش، از قبل بر روی قرارهایی به توافق برسد. مثلا از قبل که دوست خود را می بینید، به او بگویید که هر وقت پشت تلفن گفتم: "امروز ساعت 6 عصر برویم سینما"، یعنی قرار شده همه "ساعت 6 عصر مقابل زندان اوین تجمع کنند". کافی است هر کدام از ما بعد از دریافت پیام و بررسی آن، پیغام را با رمزی متفاوت برای دو نفر دیگر ارسال کنیم. با چنین شبکه ای، تنها بر اساس یک جرقه، در زمانی محدود می توانیم هماهنگ شویم. آن جرقه ممکن است اعلامیه فوری میرحسین و فرمان ایشان برای ریختن به خیابان، یا خبر اعدام های سیاسی ناگهانی، یا دستگیری موسوی، کروبی یا خاتمی باشد. رمز کردن دو یا سه قرار، خیلی مشکل نیست. همچنین، از آنجا که عبارات رمز بین جفت های مختلف، متفاوت است، امکان لو رفتن وجود ندارد، و هیچ خطری کسی را تهدید نمی کند. مزایای این شبکه را می توان بدینگونه فهرست نمود:

  • نخست: هماهنگی برق آسا که از کارکرد های این شبکه است، نیروهای کودتا را غافلگیر کرده امکان سرکوب تظاهرات را از آنان سلب می کند. افزایش توان هماهنگی سبزها، همچنین امکان استفاده از موقعیت های طلایی را افزایش می دهد.

  • دوم: پیام های رد و بدل شده توسط این شبکه در هیچ مرحله ای اعلان عمومی نمی شود. هر یک از سبزها تنها لازم است با سه سبز دیگر در ارتباط باشد؛ بنابراین، برنامه تا زمان اجرا تقریبا پنهان باقی می ماند.

  • سوم: این شبکه ساختار لایه ای ندارد، علاوه براینکه در هنگام دست به دست شدن پیام، عبارات انتخاب شده برای رمز کردن آن تغییر می کند، بنابراین، حتی در صورت لو رفتن برنامه در یک نقطه، حکومت نمی تواند رد پیام را دنبال کند و درنتیجه هیچ تخمینی از میزان گسترش پیام نخواهد داشت.

  • چهارم: این شبکه ابزاری بازدارنده در مقابل توطئه های رژیم است. حکومت دیگر نمی تواند مثلا ناغافل دست به اعدام بزند، یا سران جنبش را دستگیر کند و مردم را در عمل انجام شده قرار دهد؛ زیرا، هر کدام از این اقدامات می تواند نقش همان جرقه را بازی کند و هزینه سنگینی برای حکومت داشته باشد.

  • پنجم: ترس از توان سازماندهی تظاهرات گسترده و برق آسا توسط جنبش سبز، سبب آماده باش دایم نیروهای سرکوبگر می شود، که این خود فرسایش نیروی ایشان را به دنبال خواهد داشت.

  • ششم: میزان گسترش پیام ها بستگی به اقبال مردم دارد. در واقع برنامه ها به رای گذاشته می شود. هرچه برنامه طرفدار بیشتری داشته باشد، گسترش بیشتری خواهد یافت.

  • هفتم: این شبکه خطری برای کاربران سبز آن نخواهد داشت.

۱۳۸۸ بهمن ۲۲, پنجشنبه

هم ما، هم این رژیم، هم خارجی ها، همه می دونن که امروز اکثریت با سبزهایی بود که تحت انواع فشارها بودند


خانم سبز! آقای سبز! امروز بیرون زدی از خونه، درسته؟ کسی برای شما اتوبوس نفرستاد. براتون حقوق هم معین نکرده بودن. از خطر باتوم و گاز اشک آور و دستگیری و حتی کشته شدن هم آگاه بودی. هیچ رسانه فراگیری هم نداشتیم که برای ما تبلیغ کنه. اما همه اومدیم به میدون. سبزها همه جا بودند. این برای شما اهمیت نداره؟ پیروزی حتما به این معنا هست که ما بتونیم 25 خرداد رو تکرار کنیم؟ درست می فرمایید. اثر تبلیغاتی یه تظاهرات یکپارچه خیلی زیاده، ولی باور کنید که حتی خود خامنه ای هم می دونه که معنی حضور امروز مردم ایران چی هست! فکر می کنید  نمی فهمه نیروهای طرفدار حکومت با چه وعده ها و حیله هایی جمع شدند؟ پس لطفا به خودتون افتخار کنید. یه نکته رو هم فراموش نکنید لطفا. نکته ای که حتما برای آینده ما خیلی مفید هست. همه ما تا زمانی که موسوی  کروبی با مردم هستند، باید پشت اونها باشیم. هیچ کسی چه در داخل و چه در خارج نباید از اینها سبقت بگیره. شعار هر رهبر یک سرباز، هر سرباز یک رهبر، درسته، ولی وقتی رهبران جنبش فرمانی صادر می کنند، ما باید به اون پایبند باشیم. البته تا زمانی که رهبران به مردم وفادار هستند. یکی از فواید داشتن رهبر اینه که از چند دستگی جلوگیری می کنه!

مشاهدات امروز من از فلکه دوم صادقیه، ساعت 9:40 تا 11:15

ساعت 9:40 دقیقه صبح به همراه خواهرم به فلکه دوم صادقیه رسیدیم. دورتادور میدان را نیروی ضد شورش چیده بودند. در حاشیه میدان هم تعداد زیادی نیروی گاردی و نیروهای با ظاهر اطلاعاتی و بسیجی اوضاع را زیر نظر داشتند. مردم زیادی در میدان حضور داشتند. همه سکوت کرده بودند و منتظر آمدن کروبی بودند. نیروهای امنیتی از مردم می خواستند تا حرکت کنند، که البته با بی توجهی سبزها مواجه می شدند. یک بسیجی با بچه اش شروع کرد به شعار دادن، از مردم می خواست که با او همراه شوند، حدود 100 نفر دنبال او راه افتادند. چند ماشین بلندگو دار هم وارد میدان شدند. با صدای بسیار بلند شعار می دادند، اما کسی جواب آنها را نمی داد. حتی طرفدارهای رژیم هم از تعدادکم خود خجتلت کشیده بودند. کم کم بر تعداد هر دو گروه اضافه شد. طرفداران حکومت به حدود 1000 نفر رسیدند. از بالای میدان بطور هماهنگ و با پرچم و پوستر حرکت می کردند، تا 200 متر پایین میدان. بعد بصورت پراکنده  از پایین میدان برمی گشتند و دوباره همین کار را تکرار می کردند. آنها مسیر شمال به جنوب را اشغال کرده بودند. تعداد سبزها تا حدود ساعت 10:10 دقیقه به چند ده هزار نفر رسید. تجمع آنان بیشتر در ضلع جنوب شرقی میدان بود. عده بسیار زیادی هم از سمت متروی صادقیه به ضلع شمال غربی آمده بودند. موتورسواران گاردی و نیروهای امنیتی مدام در میان مردم تردد می کردند. اخطار می دادند که نایستید، حرکت کنید. همچنین به برخی می گفتند که ماسکتان را بردارید.  در این زمان به هیچ وجه امکان تهیه عکس و فیلم وجود نداشت، زیرا هر 2 متر، یک نیروی پلیس گذاشته بودند. علاوه بر اینکه با دوربین از مردم فیلم می گرفتند. جالب آنکه بعضی از طرفداران حکومت با موهای روغن زده و شلوار های بسیار تنگ دیده می شدند و در مقابل بعضی از سبزها حسابی بسیجی وار آمده بودند. در همین موقع بین یکی از نیروهای لباس شخصی و یکی از افرادی که به ظاهر سبز بود، درگیری لفظی بی موردی ایجاد شد. او را دستگیر کردند. مردم برای آزاد کردن او هجوم بردند و هو کردند. انگار نیروهای ضد شورش منتظر بهانه ای بودند. به سرعت فضا عوض شد. شعارهای پشت بلندگو تند شد و نیروهای باتوم به دست ظاهر شدند. حدود ساعت 10:30 دقیقه بود که گفتند کروبی آمده. به یکباره همه آنهایی که تا اکنون ساکت بودند. به وسط خیابان آمدند و شروع کردند به شعارهایی در حمایت از کروبی.  جو میدان کاملا به نفع سبزها تغییر کرد. در این زمان سبزها و غیر سبزها کاملا از هم متمایز شدند. اکثریت میدان سبز بودند، اما این وضعیت زیاد دوام نیاورد. به ناگاه از یکی از کوچه ها یک خاور پر از لات و قمه کش، مثل شعبان بی مخ درحالی که تمام صورت خود را با چفیه پوشانده بودند به وسط جمعیت زد. افراد پشت کامیون که بعضا می خندیدند و فریاد می زدند، بدون باز کردن در عقب کامیون، از بالای قسمت بار به روی مردم می پریدند. حدود 200 نفر سرباز باتوم به دست هم یکباره معلوم نشد از کجا پیدایشان شد. به سمت مردم هجوم بردند. نیروهای ضد شورش با تفنگ های دوربین دار مردم را نشانه رفتند. مردم به کوچه های واقع در ضلع جنوب غربی فرار کردند. پشت سرم صدای تیر می آمد، بعضی ها گفتند که گلوله هایش ساچمه ای بود، اما من کسی را ندیدم که مورد اصابت گلوله قرار بگیرد. در کوچه ها با موتور به مردم حمله کردند. برخی از اهالی محل درب خانه ی خود را برای پناه دادن به سبزها باز گذاشته بودند. ما به دو کوچه آنطرف تر عقب نشینی کردیم و تجمعی دیگر را در خیابانی به اسم شهید گلاب شکل دادیم. شعار اصلی "یاحسین/میرحسین"  و "مرگ بر دیکتاتور" بود در این خیابان صف طویلی از اتوبوس های شرکت واحد که طرفداران رژیم را به صادقیه آورده بودند، دیده می شد. حدود 10 دقیقه در این ناحیه شعار دادیم، ولی مردم با هجوم نیروهای موتور سوار و ضربه های باتوم آنان مجبور به خانه ها پناه بردند. بعد از آن عده ای پس از پیاده روی طولانی در کوچه پس کوچه ها خود را به بلوار فردوس رساندند و در آنجا تظاهرات کردند. ما هم به سمت میدان آزادی رفتیم. اما وضعیت به گونه ای بود که حضور در میان طرفداران رژیم بیشتر به نفع آنها تمام می شد تا جنبش سبز. برای انتشار ویدئو هایی که گرفته بودمف خودم را به خانه رساندم. افسوس می خورم که بعضی از صحنه های بسیار باارزش را از دست دادم. مثل زمانی که با تفنگ دوربین دار به سمت مردم نشانه رفتند.  یا اگر می توانستم از آن کامیون عکس بگیرم خیلی خوب می شد. نمی دانم چرا امکان آپلود کردن برای من وجود ندارد، ویدئو ها را به سایت ندای سبز آزادی می فرستم.

۱۳۸۸ بهمن ۲۱, چهارشنبه

گزارش مشاهدات من از تدارک کودتاچی ها برای 22 بهمن در مسیر هفت تیر- بلوار کشاورز- انقلاب- آزادی

سه شنبه 20 بهمن، ساعت 11 شب، برای بررسی مسیر تظاهرات بیرون رفتم. در مسیر میدان هفت تیر تا انقلاب اثری از بلندگو و . . . نیست، به جز اینکه در حاشیه پیاده روی روبروی وزارت کشور، دو ردیف داربست بصورت یک دیوار ایجاد کرده اند. یعنی کودتاچی ها برای این مسیر برنامه ای ندارند، اما احتمال می دهند که این ناحیه بخشی از مسیر تظاهرات سبزها باشد. از میدان انقلاب تا آزادی هر 500 متر با داربست فلزی دروازه ای بر روی مسیر حرکت اتوبوس تندرو ایجاد کرده اند. در روی هر دروازه دو بلندگو قرار دارد. همچنین از روی دروازه ها، سیم های برق و بلندگو عبور داده شده است. ارتفاع این سیم ها از زمین حدود 5 متر است، یعنی با یک تناب 10 متری، می توان این سیم ها را پایین کشید. حتی یک جوان چابک می تواند از روی حصار مسیر اتوبوس به بالای داربست و دروازه برود و با سیم چین عایق دار سیم برق و سیم بلندگو را قطع کند. با توجه به اینکه بلندگوها سری بسته شده اند، احتمالا، قطع یک سیم تمام آنها را از کار می اندازد. در طول مسیر، همچنین با داربست چندین محل برای برپا کردن چادر در پیاده رو ایجاد شده است. احتمالا در این ایستگاه ها ساندیس توزیع می کنند. در چند جا نیز، از جمله پیاده روی روبروی وزارت کار داربست هایی بلند به شکل سکو، احتمالا برای اسقرار دوربین های فیلمبرداری ایجاد شده است. هر 100 متر پوسترهای بسیار بزرگی از خمینی و خامنه ای در حاشیه خیابان قرار داده شده است. با نزدیک شدن به میدان آزادی بر حجم پرچم ها، آذین ها و پارچه های شعار نوشته شده افزوده می شود. داربست های این ناحیه تماما با شمشاد پوشیده شده. منظورم از بیان این مساله آن است که خیابان به گونه ای آرایش شده است که بتوانند تظاهرات سبزها را بدزدند. در میدان آزادی دور تا دور فضای سبز وسط میدان را داربست های کوتاه بسته اند و آنرا با شمشاد پوشانده اند؛ بطوریکه دور میدان از وسط آن کاملا جدا شده است. با توجه به اینکه تعداد نیروهایی که می توانند بیاورند محدود است، شاید می خواهند فضای وسط میدان را خالی بگذارند تا نیروهایشان در طول خیابان آزادی توزیع شوند. دور میدان آزادی بر روی هر یک از المک های پرچم، چندین بلندگو قرار داده شده، ار تفاع این بلندگو ها و سیم آنها بسیار بالاست. همچنین دور میدان، عکس هایی از خامنه ای و احمدی نژاد قرار داده اند. بعد از میدان آزادی به طرف فرودگاه، هیچ تدارکی دیده نشده، ولی همان شب چند بسیجی 15- 16 ساله ایست بازرسی راه انداخته بودند و داخل ماشین ها سرک می کشیدند.

۱۳۸۸ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

دو نکته بسیار مهم در پوشش خبری 22 بهمن سبز، به همراه لینک ارسال خبر برای چند شبکه معتبر


جنبش سبز عرصه جدیدی را در حوزه خبررسانی به روی جهانیان گشوده است. ارزش خبری عکس ها و فیلم های ارسالی توسط شهروند خبرنگاران ایرانی چنان بوده است که بسیاری از شبکه های خبری بخش های ویژه ای را برای دریافت و نمایش اینگونه خبرها در نظر گرفته اند. اما باید به چند نکته بیشتر توجه کنیم تا بتوانیم اخبار حیاتی و مهم مربوط به جنبش را به گوش مردم تمام نقاط جهان برسانیم.
نکته نخست، سرعت در انتشار اخبار است. یک خبر داغ شانس بسیار بیشتری برای قرار گرفتن در صدر اخبار شبکه های جهانی را داراست. بنابراین، هر یک از ما در صورت ضبط صحنه های مهم و تاثیرگذار باید، بی درنگ، خود را به اینترنت برسانیم. زمان بسیار مهم است؛ شبکه های خبری منتظر اخبار ما هستند، اما در صورت تاخیر، اخبار سانسور شده و جهت دار صدا و سیمای ایران به عنوان خبر  پخش خواهد شد. تظاهرات سبزها در 13 آبان، به مراتب گسترده تر از راهپیمایی حکومتی آنروز بود، اما تصاویری که در آن زمان از شبکه های خبری جهان منتشر شد، نتوانست این واقعیت را بازتاب دهد؛ زیرا، ما اخبار را به موقع ارسال نکردیم.  عکس ها و ویدئو هایی که در روزهای 14 و 15 آبان منتشر شدند نیز، اخبار بیات شده به حساب آمدند.
مرگ عزیزمان، ندا آقا سلطان، در تمام جهان مشاهده شد؛ زیرا  ویدئوی مربوط به آن خیلی سریع ارسال شده بود. آن واقعه حدود ساعت 7 عصر اتفاق افتاد و ساعت 11 به وقت ایران از شبکه سی- ان-ان پخش شد. در مقابل، جنایت رژیم در میدان ولیعصر در روز عاشورا، همان که پلیس با ماشینش مردم را زیر گرفت، انعکاسی کمتر داشت، زیرا حدودا 48 ساعت طول کشید تا فیلم آن به دست شبکه های خبری برسد. من از سختی های ارسال فیلم و عکس در روزهای بحرانی  آگاهم. شاید مهمترین مساله سرعت بسیار پایین اینترنت، و قطع بودن سرویس های پست الکترونیکی باشد. اما ما باید لحظه را نیز غنیمت بشماریم.
نکته دوم که بسیار مهم است، تحت فشار قرار دادن خبرگزاری ها و شبکه های خبری برای پوشش بدون ملاحظه صحنه های  جنایت رژیم است. معمولا شبکه های خبری از انتشار واضح صحنه های آزاردهنده پرهیز می کنند، مگر آنکه صحنه ارزش خبری فوق العاده ای داشته باشد (مانند صحنه ترور بی نظیر بوتو)، یا واقعه  به گونه ای باشد که عده بسیار زیادی از مردم را تحت تاثیر قرار داده باشد (مانند صحنه کشته شدن نداجان). بی شک تماس های مکرر ایرانی های از داخل و خارج کشور در روز شهادت ندا، نقش بسزایی در وادار کردن سی-ان-ان به  نمایش کامل صحنه جنایت داشت. بنابراین حتی اگر خبری برای ارسال ندارید، لطفا در این گام کمک کنید تا صدای مظلومیت مردم ایران به گوش همه برسد. 
در ادامه لینک ارسال عکس و فیلم برای چند شبکه خبری را که گردآوری کرده ام  ذکر می کنم:
  • شبکه خبری فرانس 24، که در انتشار اخبار جنبش مردم ایران پیشرو بوده است. این شبکه اخیرا بخش آبزرورز را افتتاح کرده که به نمایش تاییده شده  اخبار شهروندخبرنگاران اختصاص دارد. در این قسمت، شما می توانید  خبر خود را با نام خود منتشر کنید (اینجا را تقه بزنید) یا بطور ناشناس به این آدرس پستی، بفرستید. آدرس پستی تحریریه خبر این شبکه را نیز می توانید اینجا ببینید. تلفن این شبکه 33173012424+ و فکس آن 33173012456+ است.

    • شبکه خبری سی-ان-ان نیز بی وقفه خبرهای مربوط به ایران را پوشش داده است. سی-ان-ان اولین رسانه ای بود که بخشی را به خبرهای ماه های اخیر ایران اختصاص داد و بعد از آن نیز بخش آی-ریپورترز را افتتاح نمود. آی-ریپورترز به اندازه آبزرورز در فرانس 24 معتبر نیست، زیرا اخبار را بدون ویراستاری منتشر می کند، اما در عوض بسیار سریعتر است. ببنابراین، رای انتشار خبر در صفحه اصلی سی-ان-ان خبر خود را به اینجا بفرستید.
    • شبکه 4 خبر بریتانیا از یک نظر بسیار مهم است. این شبکه تاکنون نشان داده است که در انتشار اخبار تایید شده ی جنایات رژیم بدون ملاحظه عمل می کند. فیلم تیراندازی مستقیم به سوی مردم، از پشت بام پایگاه مقاومت بسیج در آزادی در روز 25 خرداد، توسط خبرنگار همین شبکه ارسال و بلافاصله پخش شد. خبرهای خود را برای پخش از این شبکه به این آدرس بفرستید.
    • شبکه فارسی صدای آمریکا، که بینندگان فارسی زبان بسیار دارد، نیز به شهروندخبرنگاران امکان می دهد تا اخبار خود را از طریق این صفحه به بخش نگاه شما ارسال نمایند.
    • بی-بی-سی فارسی در طول یکسال از شروع فعالیت خود توانسته مخاطبین بسیاری را جذب کند. برای ارسال عکس و فیلم به این شبکه از این صفحه یا این آدرس الکترونیکی استفاده نمایید.

    ۱۳۸۸ بهمن ۱۳, سه‌شنبه

    به دنبال اختلال در اینترنت ایران: پیشنهادی برای ایجاد راه های ارتباطی جایگزین

    مختل شدن اینترنت، امروز زنگ خطری بود، تا بار دیگر یادآوری شود که وابستگی بیش از حد به این رسانه، یک نقطه ضعف جنبش مردم ایران است. هدف از این مقاله ارایه پیشنهادی برای به خدمت گرفتن تلفن و موبایل در شرایط بحرانی است. واضح است که امکان قطع اینها نیز وجود دارد، اما عواقب قطع کردن تلفن ثابت، برای حکومت بسیار بالا است. این حرکت وجهه رژیم را بیش از پیش مخدوش خواهد کرد، بیانگر ناتوانی حکومت از مقابله با موج قدرتمند ملت ایران خواهد بود؛ و همچنین، تمام اقشار مردم را تحت تاثیر قرار می دهد. حتی اگر تلفن فقط در تهران قطع شود، تمام ایران فلج می شود.
    اما پیشنهاد: ضریب نفوذ تلفن در شهرهای ایران بسیار بالا است، کارکرد شگفت آور پیام کوتاه نیز برکسی پوشیده نیست. عیب اینها فقط این است که توسط مخابرات شنود می شوند. برای حل این مشکل، پیشنهاد می کنم تا از پیامک و مکالمات تلفنی رمزشده استفاده کنیم. هر کسی می تواند با دوست و فامیلش، از قبل بر روی "اسم رمز"هایی به توافق برسد. مثلا از قبل که دوست خود را می بینید، به او بگویید که هر وقت پشت تلفن گفتم: "امروز ساعت 6 عصر برویم سینما"، یعنی قرار شده همه "ساعت 6 عصر مقابل در صدا و سیما در پارک وی تجمع کنند". یا هر وقت فامیلتان به شما بگوید که "امروز قرار شده همه شام برویم خانه ی عزیز" یعنی "امشب همه در میدان مادر تظاهرات می کنند". رمزها همچنین ممکن است خیلی بی ربط انتخاب شوند، مثلا عبارت "از درد دندان باید سریعا به دکتر مراجعه کنم"، بر طبق قرار قبلی یعنی "من همین حالا می روم تظاهرات". با چنین شبکه ای، تنها بر اساس یک جرقه، در زمانی محدود می توانیم تظاهراتی غافلگیر کننده و شاید میلیونی برگزار کنیم. حال این جرقه ممکن است اعلامیه فوری میرحسین و فرمان ایشان برای ریختن به خیابان، یا خبر اعدام های سیاسی ناگهانی، یا دستگیری موسوی، کروبی یا خاتمی باشد. رمز کردن دو یا سه قرار، خیلی مشکل نیست. همچنین، از آنجا که عبارات رمز بین جفت های مختلف، متفاوت است، امکان لو رفتن وجود ندارد، و هیچ خطری کسی را تهدید نمی کند. مزایای چنین شبکه ای از این قرار است
    نخست آنکه هماهنگی برق آسا که از کارکرد های این شبکه است، نیروهای کودتا را غافلگیر کرده امکان سرکوب تظاهرات را از آنان سلب می کند.
    دوم اینکه این شبکه ابزاری بازدارنده در مقابل توطئه های رژیم است. حکومت دیگر نمی تواند مثلا ناغافل دست به اعدام بزند و مردم را در عمل انجام شده قرار دهد.
    و سوم: ترس از امکان سازماندهی تظاهرات گسترده ی برق آسا توسط جنبش سبز، سبب آماده باش دایم نیروهای سرکوبگر می شود، که این خود فرسایش توان ایشان را به دنبال داردبیایید این نظر را پرورش دهیم و بکارگیریم