بعد از گذشت 20 ماه در نهایت هاشمی رفسنجانی خواسته یا ناخواسته موضع خود را به رهبر نشان داد و هم خیال ما را راحت کرد، هم خیال خود را. به رغم اظهارنظر برخی از دوستان، من تصور می کنم که این اعلام موضع هاشمی بسیار به نفع جنبش سبز است. بگذارید اوضاع را از همان موقع انتخابات 88 مرور کنیم. احمدی نژاد در مناظره ی خود با موسوی هیچ حرفی برای گفتن نداشت. وقتی خود را از پیش باخته دید، موسوی را به هاشمی رفسنجانی ربط داد. گرچه میرحسین بی درنگ حساب خود را از هاشمی جدا کرد، اما احمدی نژاد ضربه ی خود را وارد نمود و مناظره را در قسمت هایی از مسیر اصلی منحرف کرد. بعد از 25 خرداد، هاشمی در نماز جمعه ی سبز، بطور تلویحی از جنبش مردم حمایت کرد، اما بعد از آن نه خواست و نه توانست به حمایت خود ادامه دهد. نخواست، چون اصولا هاشمی در ریشه، نزدیکی با جنبش سبز ندارد و سیاستمداری است که در هر لحظه به وضعیت خود در صفحه ی شطرنج ایران می نگرد. علاوه بر این هر روز از توان بازی هاشمی کاسته شد چه او توسط دار و دسته ی احمدی نژاد کاملا ضعیف و گوشه گیر گردید. در این اواخر هاشمی جز بار گران نبود. کسی که حتی نمی توانست دختر خود را از تعرض اوباش گماشته ی دولت مصون دارد. هاشمی اگر بیش از این مقاومت می کرد نابود می شد. او نه از حمایت جنبش برخوردار بود و نه دیگر از حمایت رهبر جمهوری اسلامی.
اما حالا هاشمی بدون اینکه بخواهد مهره ای کارساز برای جنبش است. حرف های امروز و فردای هاشمی در مورد بدنه ی اجتماعی جنبش سبز هرگز از حرف های دیگر زمامداران جمهوری اسلامی تندتر و تاثیرگذارتر نخواهد بود. در عمل هم او هیچ ابزار سرکوبی هم در دست ندارد و علاقه مند به این کار هم نیست. چرا هاشمی باید حافظ منافع رئیس جمهور فعلی ایران باشد که درصدد برباد دادن خاندان اوست! پس هاشمی مانعی بر سر راه جنبش نیست. اتفاقا او در پشت صحنه تمام تلاش خود را برای حذف حمایت رهبر رژیم از احمدی نژاد و در نهایت به زیر کشیدن او انجام خواهد داد. که این می تواند یک پیروزی آشکار برای جنبش سبز باشد. بی شک هرگونه نزدیکی خامنه ای به هاشمی، و دوری او از احمدی نژاد نتیجه ی مستقیم فشار وارد شده از طرف جنبش سبز است.
اما به عنوان دومین سود، تضعیف نیروهای فالانژ درون حکومت که به واسطه ی بازگشت هاشمی و ناطق نوری و . . . به بیت رهبری اتفاق می افتد، فشار بر رهبران جنبش سبز را کاهش می دهد. فراموش نکنیم که تحریک خامنه ای توسط گروه های بسیار تندروی طرفدار دولت، بر صدور دستور حصر رهبران جنبش تاثیر فراوانی داشته است.
خروج هاشمی از جبهه ی جنبش سبز همچنین امکان هرگونه مانور تبلیغاتی را از دولتی ها می گیرد. چه آنان مدت هاست که از هاشمی چماقی ساخته اند و آن را بر سر مردم می کوبند. لازم به ذکر است که کاهش فشار بر جنبش سبز از طرف تندروهای دولتی، بطور غیر مستقیم موضع ما را در برابر خامنه ای تقویت می کند.
خروج هاشمی از جبهه ی جنبش سبز همچنین امکان هرگونه مانور تبلیغاتی را از دولتی ها می گیرد. چه آنان مدت هاست که از هاشمی چماقی ساخته اند و آن را بر سر مردم می کوبند. لازم به ذکر است که کاهش فشار بر جنبش سبز از طرف تندروهای دولتی، بطور غیر مستقیم موضع ما را در برابر خامنه ای تقویت می کند.
خلاصه اینکه تصمیم اخیر هاشمی در درجه ی اول، ناخواسته به نفع جنبش سبز است چه در مقابل دولت و چه در مقابل خامنه ای. در درجه دوم این تصمیم یک پیروزی برای خامنه ای در مقابل دولت تمامیت خواه احمدی نژاد محسوب می شود.
اما نکته ی بسیار بسیار مهم اینجاست. جنبش سبز می تواند از این فرصت حداکثر استفاده را بکند، اگر مردم در کف خیابان باشند و در عین حال رهبران جنبش خواسته های حداکثری از شخص خامنه ای طلب کنند. خواسته های امروز سید محمد خاتمی، آیت الله دستغیب، و اجمد منتظری، فرضیات مطرح شده در این مطلب را تایید می کند. در این شرایط هاشمی که قول آرام کردن اوضاع را به خامنه ای داده، می تواند مشوق دیکتاتور برای تن دادن به خواست این افراد باشد.
اما نکته ی بسیار بسیار مهم اینجاست. جنبش سبز می تواند از این فرصت حداکثر استفاده را بکند، اگر مردم در کف خیابان باشند و در عین حال رهبران جنبش خواسته های حداکثری از شخص خامنه ای طلب کنند. خواسته های امروز سید محمد خاتمی، آیت الله دستغیب، و اجمد منتظری، فرضیات مطرح شده در این مطلب را تایید می کند. در این شرایط هاشمی که قول آرام کردن اوضاع را به خامنه ای داده، می تواند مشوق دیکتاتور برای تن دادن به خواست این افراد باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر