ابتدا باید اعتراف کنم که من برای اعلامیه موسوی وزن بالایی قایل هستم و فکر می کنم که تحلیل وقایع بعد از عاشورا چه در مورد حرکت جنبش و چه در مورد شیوه برخورد رژیم، بدون توجه درخور به این اعلامیه سبب خطا و انحراف می گردد
میرحسین نه برای کمک به حاکمیت که برای جلوگیری از توحش بیشتر رژیم، راهکاری عاقلانه و کم هزینه پیش پای رهبر رژیم قرار داد. اما، مفاد این اعلامیه که در نهایت هوشمندی و البته حسن نیت در برابر ملت، نوشته شده بود، گویا دارد به بازیچه دست کودتاگران و حربه ای برای نجات آنان از سقوط تبدیل می شود. این اعلامیه گرچه توانسته سبب برقراری آرامش نسبی در جامعه گردد، که این مسلما به نفع جنبش سبز است و حضور مردم سبز را در تظاهرات 22 بهمن تسهیل خواهد نمود؛ اما، نباید به مهملی برای پیاده سازی اهداف بانیان و حامیان کودتا تبدیل شود
از طرفی طیف بسیار تندروی اجرا کننده کودتا از فرصت استفاده کرده اند و با ارعاب اقشار موثر جنبش سبز، سعی دارند تا جنبش را کم توان سازند. با ترور یک استاد حامی میرحسین اخطاری جدی به استادانی می دهند که اخیرا به رهبر رژیم نامه نوشته بودند، و همچنین زمینه اعدام افرادی را که به قول خود محارب می خوانند فراهم می کنند، اعدام هایی که بی شک مردود است و کمر جنبش را خرد خواهد کرد، حتی اگر 5 مورد باشد؛ و از آن طرف هر روز در یک مصاحبه، با وقاحت تمام تهدید به شنود پیامک ها و نامه های الکترونیکی مردم می کنند. یا تهدید می کنند که قرار است تک تک شرکت کنندگان در تظاهرات عاشورا را شناسایی و دستگیر کنند. مسلما اینها نمی توانستند در اوج بحران دست به چنین تهدیدهایی بزنند چرا که تحریک مردم عصبانی در خیابان ها ممکن بود اوضاع را به سمت ناآرامی های بیشتر پیش ببرد. همچنین تضمینی وجود نداشت که رژیم بتواند مثلا عملیات ترور خود را طبق برنامه پیش ببرد. تصور کنید که آیا امکان داشت بتوانند در شرایط بسیار بحرانی، مانند عاشورا، دکتر علیمحمدی را ترور کنند و بعد مراسم تشییع او را وقیحانه به نفع خود مصادره کنند؟ آنها می خواستند همین طرح را در مورد خواهرزاده موسوی اجرا کنند، اما به دلیل انتخاب زمان نامناسب و در صحنه بودن مردم، با شکست مواجه شدند.
فرصت برای حامیان کودتا نیز بسیار فراهم است. برپا کردن شوهای تلویزیونی، تحت نام مناظره و قرار دادن افرادی ضعیف مثل کواکبیان با معذوریت های فراوان، در مقابل امثال شریعتمداری، یکی از طراحان با سابقه و اصلی جنگ روانی و مسؤل روزنامه دروغ پراکن کیهان، با اجرای یکی از اعضای سایت تندروی حامی دولت، یعنی رجانیوز به راستی نمی توانست به نتیجه ای جز تضعیف جنبش سبز منجر شود. خدا را شکر که یک مورد و فقط یک مورد از دست تلویزیون در رفت و فردی لایق مانند اطاعت توانست حداقل جلوی نماینده ای وقیح مانند زاکانی ایستادگی کند و البته همه دیدند که برنامه مناظره ها، پس از آن، بلافاصله ملغی گردید
از سویی دیگر، اخیرا بازي گزارش كهريزك و متهم كردن مرتضوی را شروع كرده اند تا شايد از شدت حملات به خامنه ای کم شود. همین وقايع می تواند برای رهبر رژيم وسوسه انگیز باشد، طمع کند تا با هزینه ای نسبتا ناچیز، سر و ته قضیه را به هم آورد و بعد سر فرصت همه فعالین جنبش سبز را از بالا تا پایین از دم تیغ بگذراند. نشانه این تفکر هم در او پیداست. ديروز خامنه ای به درخواست احمدی نژاد فردی بسیار نردیک به او را به سمت سرپرست حجاج ایرانی و ریاست سازمان حج برگزیده. اعمال فشار بر محمد ری شهری رئیس سابق سازمان، به دنبال اختلاف هایی که با دولت احمدی نژاد داشت، نشانه دیگری از حمایت خامنه ای از دولت نامشروع احمدی نژاد است، که این البته مخالف با اولین بند اعلامیه موسوی است. به نظر می رسد خامنه ای می خواهد با اجرای گزینشی برخی از بندهای اعلامیه هفدهم موسوی، بصورت محدود، ماهیت کلی آنرا مسخ کند. اما 22 بهمن روز سرنوشت است. اگر جنبش سبز تا آنروز منکوب حاکمیت نشود، اگر جنبش سبز جلوی اعدام 5 نفری را که به محاربه مجکوم شده اند، بگیرد، اگر اجازه ندهیم تا رژیم بتواند جو ارعاب و وحشت را در جامعه حاکم سازد، و در یک کلام اگر بتوانیم تا 22 بهمن مقاومت کنیم و آنروز موعود را با اقتدار پشت سر بگذاریم؛ آنگاه هدف موسوی از اعلامیه هفدهم برآورده شده است، یعنی برنده آن مردم و جنبش سبزند نه حاکمیت.
میرحسین نه برای کمک به حاکمیت که برای جلوگیری از توحش بیشتر رژیم، راهکاری عاقلانه و کم هزینه پیش پای رهبر رژیم قرار داد. اما، مفاد این اعلامیه که در نهایت هوشمندی و البته حسن نیت در برابر ملت، نوشته شده بود، گویا دارد به بازیچه دست کودتاگران و حربه ای برای نجات آنان از سقوط تبدیل می شود. این اعلامیه گرچه توانسته سبب برقراری آرامش نسبی در جامعه گردد، که این مسلما به نفع جنبش سبز است و حضور مردم سبز را در تظاهرات 22 بهمن تسهیل خواهد نمود؛ اما، نباید به مهملی برای پیاده سازی اهداف بانیان و حامیان کودتا تبدیل شود
از طرفی طیف بسیار تندروی اجرا کننده کودتا از فرصت استفاده کرده اند و با ارعاب اقشار موثر جنبش سبز، سعی دارند تا جنبش را کم توان سازند. با ترور یک استاد حامی میرحسین اخطاری جدی به استادانی می دهند که اخیرا به رهبر رژیم نامه نوشته بودند، و همچنین زمینه اعدام افرادی را که به قول خود محارب می خوانند فراهم می کنند، اعدام هایی که بی شک مردود است و کمر جنبش را خرد خواهد کرد، حتی اگر 5 مورد باشد؛ و از آن طرف هر روز در یک مصاحبه، با وقاحت تمام تهدید به شنود پیامک ها و نامه های الکترونیکی مردم می کنند. یا تهدید می کنند که قرار است تک تک شرکت کنندگان در تظاهرات عاشورا را شناسایی و دستگیر کنند. مسلما اینها نمی توانستند در اوج بحران دست به چنین تهدیدهایی بزنند چرا که تحریک مردم عصبانی در خیابان ها ممکن بود اوضاع را به سمت ناآرامی های بیشتر پیش ببرد. همچنین تضمینی وجود نداشت که رژیم بتواند مثلا عملیات ترور خود را طبق برنامه پیش ببرد. تصور کنید که آیا امکان داشت بتوانند در شرایط بسیار بحرانی، مانند عاشورا، دکتر علیمحمدی را ترور کنند و بعد مراسم تشییع او را وقیحانه به نفع خود مصادره کنند؟ آنها می خواستند همین طرح را در مورد خواهرزاده موسوی اجرا کنند، اما به دلیل انتخاب زمان نامناسب و در صحنه بودن مردم، با شکست مواجه شدند.
فرصت برای حامیان کودتا نیز بسیار فراهم است. برپا کردن شوهای تلویزیونی، تحت نام مناظره و قرار دادن افرادی ضعیف مثل کواکبیان با معذوریت های فراوان، در مقابل امثال شریعتمداری، یکی از طراحان با سابقه و اصلی جنگ روانی و مسؤل روزنامه دروغ پراکن کیهان، با اجرای یکی از اعضای سایت تندروی حامی دولت، یعنی رجانیوز به راستی نمی توانست به نتیجه ای جز تضعیف جنبش سبز منجر شود. خدا را شکر که یک مورد و فقط یک مورد از دست تلویزیون در رفت و فردی لایق مانند اطاعت توانست حداقل جلوی نماینده ای وقیح مانند زاکانی ایستادگی کند و البته همه دیدند که برنامه مناظره ها، پس از آن، بلافاصله ملغی گردید
از سویی دیگر، اخیرا بازي گزارش كهريزك و متهم كردن مرتضوی را شروع كرده اند تا شايد از شدت حملات به خامنه ای کم شود. همین وقايع می تواند برای رهبر رژيم وسوسه انگیز باشد، طمع کند تا با هزینه ای نسبتا ناچیز، سر و ته قضیه را به هم آورد و بعد سر فرصت همه فعالین جنبش سبز را از بالا تا پایین از دم تیغ بگذراند. نشانه این تفکر هم در او پیداست. ديروز خامنه ای به درخواست احمدی نژاد فردی بسیار نردیک به او را به سمت سرپرست حجاج ایرانی و ریاست سازمان حج برگزیده. اعمال فشار بر محمد ری شهری رئیس سابق سازمان، به دنبال اختلاف هایی که با دولت احمدی نژاد داشت، نشانه دیگری از حمایت خامنه ای از دولت نامشروع احمدی نژاد است، که این البته مخالف با اولین بند اعلامیه موسوی است. به نظر می رسد خامنه ای می خواهد با اجرای گزینشی برخی از بندهای اعلامیه هفدهم موسوی، بصورت محدود، ماهیت کلی آنرا مسخ کند. اما 22 بهمن روز سرنوشت است. اگر جنبش سبز تا آنروز منکوب حاکمیت نشود، اگر جنبش سبز جلوی اعدام 5 نفری را که به محاربه مجکوم شده اند، بگیرد، اگر اجازه ندهیم تا رژیم بتواند جو ارعاب و وحشت را در جامعه حاکم سازد، و در یک کلام اگر بتوانیم تا 22 بهمن مقاومت کنیم و آنروز موعود را با اقتدار پشت سر بگذاریم؛ آنگاه هدف موسوی از اعلامیه هفدهم برآورده شده است، یعنی برنده آن مردم و جنبش سبزند نه حاکمیت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر