۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

الو! الو! عباس در تورنتو! سلام

عباس جان! سلام. 2010 شما مبارک باشد. انشالا بهتر از 2009 باشد. عباس جان! خبرهای ایران را برایم ای- میل کرده بودی. دستت درد نکند، برایم نوشته بودی که بچه ها را در عاشورا زده اند، مرسی که خبررسانی می کنی. اتفاقا من خودم هم کتک خوردم و الان در دستم پلاتین گذاشته اند. گله کرده بودی که چرا دعوتت در گروه فیس بوک "خلیج همیشه فارس" را پاسخ نداده ام. ببخشید! گفتم که، مدتی را ناخوش بودم. برایم نوشته بودی که چگونه ماشین آبپاش ضد شورش را از کار بیندازیم. گفته بودی که در یک موقعیت مناسب یک چوب بلند لای چرخش بکنیم. چشم، از اینکه قلب ها و دعاهای شما ایرانی های خارج از کشور با ماست، ممنونم. من از اتحادی که بین ما ملت ایران در داخل و خارج به وجود آمده خیلی خوشحالم. آقا دمتان گرم! می دانم که سرتان خیلی شلوغ است، می دانم که آنجا مثل ایران نیست که مردم بیکار باشند، و شما وقت سرخاراندن ندارید. می دانم که تظاهرات چند هزار نفری آنجا خیلی مد نیست. می دانم که داری دکترا می گیری تا به بشریت خدمت کنی؛ اما اینجا دارند دهان ما را سرویس می کنند، دمتان گرم، کاری بکنید. مثل آن اوایل، چرا دیگر تظاهرات نمی گذارید؟ کمی از اینترنت بزنید بیرون. نمی دانید اگر بتوانید یک تظاهرات 50000 نفری آنطرف آب راه بیندازید، چقدر به ایران کمک کرده اید. چرا می خندی؟ چرا نمی شود؟ مگر آنطرف کم ایرانی داریم؟ من اینطرف به شما قول می دهم که شعار بنویسم، دی-وی-دی تکثیر کنم، راهپیمایی22 بهمن را سبز کنم، تخم مرغ رنگی درست کنم، در بزرگداشت شهید علیمحمدی هم شرکت می کنم، 113 و 162 را ذله کرده ام، می گویند که اینکارها در شان من نیست، اما مگر کشته شدن در شان ندا و مسعود علیمحمدی بود؟ من قول می دهم که اینکارها را هر روز بکنم، فقط شما، جان من، ما را تنها نگذارید. راستی کمی پسته و گز ناقابل فرستاده بودم، نمی دانم به دستتان رسید یا نه. دیگر از وضع هوای آنجا هم نمی پرسم که عصبانی نشوی. آلیس و بچه ها را از طرف من ببوس، بابااااااااااااااااااااااااااااای

۱ نظر:

  1. خیلی باحال نوشتی. ایرانی های خارج از کشور باید قوی تر عمل کنند. کمتر ادا و ناله و بیشتر عمل سیاسی. زنده باشی

    پاسخحذف