۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه

اعتراف یک سبز: من برای جلوگیری از اعدام همرزمانم به اندازه کافی تلاش نکردم

بعد از عاشورا عده ای از مخالفین رژیم در دادگاه های فرمایشی رژیم به عنوان "محارب" محکوم به اعدام شدند. بازجو ها به بسیاری از این افراد قول داده بودند تا در صورت اعتراف به عضویت در برخی گروه ها آزاد خواهند شد. این اقدام در ابتدا با واکنش شدید همه سبزها مواجه شد. اما اعتراف می کنم که خود من به عنوان یک سبز، بعد از آن و به خصوص در طول چند روز اخیر ناخواسته درگیر بازی های کودتاگران شدم. در شرایطی که باید با تشکیل کمپین، اعتراض بین المللی، پخش کردن اعلامیه و صحبت در تاکسی و اداره، این احکام را محکوم می کردم و درجهت لغو آنها می کوشیدم، درگیر بحث راجع به مزخرفات کیهان و فارس شدم. اعتراف می کنم که من در این مدت بیشتر وقتم را صرف گفتن و شنیدن در مورد استعفای نمایشی حسینیان، و سوال خبرگزاری فارس از آقای کروبی کردم. همین دیشب، یک نفر با نام "امید سبزینه" در نوشته ای در بخش شهروندنگار در سایت جرس تمام هواس مرا به خود جلب کرد؛ همان که تلاش داشت بین دو رسانه سبزها؛ یعنی بالاترین و جرس اختلاف ایجاد کند. چرا به این نوشته بی ارزش که حتی نظر سایت جرس هم نبود، اینقدر بها دادم؟ در حالیکه از حال همرزمان دربندم بی خبر بودم و نمی دانستم که تنها ساعاتی به اعدام محمدرضا علی زمانی و آرش رحمانی پور باقی مانده است. من متاسفم. من در این مورد اشتباه کردم. تاوان این اشتباه جان دو انسان بود، جان دو هم میهن، جان دو سبز که بر علیه دیکتاتور به پا خواسته بودند. من کم کاری کردم. امیدوارم کودتاچی ها به هدف بزرگتر خود که همان زهرچشم گرفتن از مردم است، دست نیابند. امیدوارم که همه ما از این به بعد هوشیارتر باشیم

نکاتی راجع به امنیت کاربران اینترنت در داخل ایران (مثال: امنیت استفاده از بالاترین)

هدف از این مطلب که بصورت سوال و جواب مطرح می شود، آگاهی از سطح امنیت کابران بالاترین در داخل کشور در شرایط اخیر است.
س1: با وجود آنکه بالاترین اخیرا از https استفاده می کند، اما مرورگرهای مختلف اخطارهایی با یک مضمون صادر می کنند. مثلا IE اخطار می کند که صفحه مورد نظر شما هم دارای محتوای امن، و هم دارای محتوی غیر امن است. و بعد سوالی می پرسد! در این شرایط چه کار باید کرد؟
ج1: هدف اصلی استفاده از https رمزنگاری داده های ارسالی است. اگر مرورگر اخطار کند که بعضی از محتویات صفحه امن نیست، یعنی اینکه آن بخش رمزنگاری نمی شود. اطلاعات رمز نشده چه در هنگام دریافت و چه در هنگام ارسال قابل شنود است. مرورگر به منظور حفظ امنیت کاربر، در اینجا از شما می پرسد که آیا مایلید تا محتویات غیر امن نمایش داده شود؟ (شکل اول) که شما باید گزینه "خیر" را انتخاب کنید. همین سوال ممکن است توسط مرورگر دیگری به نحوی دیگر پرسیده شود: "قسمتی از مطالب این صفحه نمی تواند تحت پروتکل https نمایش داده شود، آیا مایلید که تنها محتویات امن نمایش داده شود؟" (شکل دوم) واضح است که شما در این حالت باید گزینه "آری" را انتخاب کنید.
اما نکته مهم در اینجا این است که تحت این شرایط ممکن است صفحه به درستی نمایش داده نشود؛ که البته بدیهی است، زیرا شما برای حفظ امنیت خود و به درستی مانع نمایش محتویات غیر امن شده اید. اگر در این شرایط شما بتوانید قاب (panel) وارد کردن نام کاربری و کلمه عبور را ببینید، این بدان معنی است که این اطلاعات در هنگام ارسال رمزنگاری خواهد شد. (البته هنوز خطرهای دیگری وجود دارد، لطفا سوال دوم را تا انتها بخوانید) در غیر اینصورت استفاده از https با نگرانی های موجود مشکلی را حل نمی کند. همین مساله در مورد رای دادن و اظهارنظر کردن در بالاترین نیز صادق است.
در بسیاری از مرورگرهای جدیدتر مانند موزیلا، برای یک صفحه کاملا امن، قفل کوچکی در نوار ابزار یا نوار آدرس نمایش داده می شود. اگر تمام محتویات صفحه امن نباشد، بر روی قفل، علامت خطر قرمز رنگی نمایش داده خواهد شد (مانند سایت بالاترین در شرایط اخیر- شکل
س2: آیا اگر تمام صفحه یا قسمت مورد نظر ما جزو محتویات امن باشد، دیگر مخابرات امکان شنود نخواهد داشت و اطلاعات مورد نظر ما دزدیده نخواهد شد؟
ج2: در این حالت خطر دیگری وجود دارد، که اتفاقا خود من با آن مواجه شده ام. مخابرات اخیرا ISP ها را تحت فشار قرار داده تا هویت سایت هایی با امکان https را جعل کنند. مثلا من می خواستم وارد gmail شوم، اما مرورگر فایرفاکس 3.6 به من اخطار کرد که نمی تواند هویت سروری را که امن بودن ارتباط را گواهی می کند، تایید نماید. قطعا در این حالت https جعلی بود و اگر من نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد می کردم، توسط ISP دزدیده می شد. (متاسفانه اسنپ شاتی را که در این مورد تهیه کرده بودم، در حال حاضر در دست ندارم، برای همین از شکلی مرتبط در ویکیپدیا استفاده نموده ام: شکل 4). در این مورد نباید وارد سایت مزبور شوید. می توانم به شما اطمینان دهم که اگر از آخرین نسخه فایرفاکس استفاده کنید، بی شک اخطار دریافت خواهید نمود و از خطر مطلع خواهید شد، اما در مورد سایر مرورگرها یا نسخه های قبلی فایرفاکس اطلاع کاملی ندارم.
س3: آیا اضافه کردن برخی از افزونه ها (addon) به مرورگر، برای تبدیل اتوماتیک آدرس های بالاترین یا هر سایت دیگر به https مجاز است؟
ج3: به هیچ وجه! تحت هیچ شرایطی اینکار را انجام ندهید. مرجع صادر کننده گواهی امنیت یک سایت، بسیار مهم است. وقتی شما به یک ارتباط https که از طریق مرورگر مثلا فایرفاکس در اختیار شما قرار می گیرد اعتماد می کنید، به این دلیل است که به فایرفاکس اعتماد دارید. اما افزونه های همین فایرفاکس می تواند توسط هر فردی، از جمله مامورین رژیم، نوشته شود. اجازه بدهید مثالی بزنم. فرض کنید که شما می خواهید پول خود را نزد فردی امانتدار بگذارید، آیا اگر یک نفر ناشناس که تاکنون او را ندیده اید، زنگ خانه شما را بزند و بگوید که من خیلی قابل اعتمادم . . .، شما پولتان را به او خواهید سپرد؟ استفاده از یک افزونه که توسط یک آدم ناشناس نوشته شده، دقیقا همین اندازه اشتباه است. همینطور است اگر از آنتی فیلترهای ناشناس استفاده کنید.
س4: آیا حالا دیگر احتیاجی به آنتی فیلتر نداریم؟
ج 4: اول اجازه بدهید مطلبی را عنوان کنم که گرچه خارج از بحث اخیر، ولی بسیار مهم است. توصیه می کنم که در حالت کلی به آنتی فیلتر فقط به عنوان ابزاری برای دسترسی به سایت های فیلتر شده نگاه کنید. وگرنه وقتی کسی در حال استفاده از اینترنت ADSL با شماره تلفن مشخص هست که به نام او ثبت شده، پنهان کردن IP مثال همان کبکی است که برای پنهان شدن سرش را در برف فرو کرده بود. پنهان کردن IP یا تغیر IP، تنها برای آن کاربری در ایران مفید است که مثلا می خواهد از یک سایت خارجی استفاده کند که دسترسی به آن سایت از طرف شرکت خارجی برای کاربر ایرانی محدود شده است. مثلا می خواهد به سایت MATLAB مراجعه کند. اینجا اگر از یک پروکسی استفاده کنیم، معقول و مفید است.اما اجازه دهید به اصل مطلب بازگردیم. درصورت استفاده از https می توانید از فیلترشکن استفاده نکنید، اگر همه خطرهای مطرح شده در 1، 2، 3 را رعایت کنید، مخابرات ]میفهمد که شما دارید از سایت بازدید میکنید.. اما اینکه دارید چیکار میکنید به صورت رمزنگاری شده است.. و معلوم نمیشود که عضو سایت هستید یا فقط بازدید کننده[.. (عین نوشته کاربر محترم
س5: آیا اگر تمام مطالب بالا را مدنظر قرار دهیم، مشکل دیگری پیش نخواهد آمد؟
ج5: خواهش می کنم عصبانی نشوید، ولی باید بگویم که نکات دیگری هم وجود دارد که باید به آنها توجه کنید
الف- اگر از سیستم عامل ویندوز قفل شکسته استفاده می کنید، امکان به روز کردن آنرا ندارید، پس حفره های امنیتی می تواند راهی برای نفوذ به کامپیوتر شما باشد
ب- اگر بر روی سیستم خود یک آنتی ویروس قوی و به روز شده ندارید، چنانچه سیستم سما آلوده به تروجان شود، می توانند اطلاعات شخصی شما را بدزدند (برای همین توصیه می کنم حداقل نام کاربری و کلمات عبور و سایر اطلاعات ارزشمند خود را بر روی مرورگر خود ذخیره نکنید، گرچه حتی در این حالت آنچه تایپ می کنید یا حرکت موشواره شما نیز برای فرستنده تروجان قابل مشاهده است)
ج- همیشه کوکی ها را از روی سیستم خود پاک کنید و همچنین اجرای اسکریپت ها توسط وبسایت های بازدید شده را محدود کنید
د- نامه های الکترونیکی از فرستنده های ناشناس را باز نکنید. حتی اگر فرستنده آشناست، ممکن است او خود قربانی یک حمله باشد، پس بدون حساب و کتاب بر روی هر لینکی در نامه ها کلیک نکنید.
ه- حتما از gmail استفاده کنید و همچنین از آخرین ویرایش مرورگر موزیلا استفاده کنید
ز- شما هر چقدر هم كه امنيت مناسبي رو با رعايت نكات امنيتي براي خودتون ايجاد كنيد، باز هم تضميني وجود نداره و هميشه حفره‌هايي براي نفوذ وجود داره به نحوي كه يك شخص مصمم و داراي دانش كافي مي‌تونه از اونها براي دسترسي به شما استفاده كنه.

۱۳۸۸ بهمن ۶, سه‌شنبه

کبریت هم نباید دست جمهوری اسلامی داد، تا چه برسه به موشک و سلاح هسته ای

گویا قرار است در دهه سبز اخباری مبنی بر غنی سازی های جدید و ساخت موشک اعلام شود. بی شک این اقدامات در راستای منافع ملت نیست و هزینه هایی که از جیب مردم ایران برای ساخت تجهیزات نظامی می شود، مستقیما در جهت استحکام بخشیدن به رژیمی است که مشروعیت و پایگاه مردمی خود را از دست داده است. شعارهایی مانند "انرژی هسته ای حق مسلم ماست" نیزتنها بازی با احساسات مردم و سرپوشی برای فعالیت های هسته ای غیرصلح آمیز رژیم است، فعالیت هایی که اگر به ثمر برسد، اول مردم ایران و بعد مردم جهان را متضرر می کند. ملت ایران با دنیا سر جنگ ندارد و بنابراین اگر از شر رژیم ایران خلاص شویم، مسلما توسعه تسلیحات نظامی در اولویت سیاستهای کشور قرار نخواهد گرفت. بیایید پیش از آغاز دور جدید تبلیغات حکومت در مورد انرژی هسته ای، رژیم را برای مردم کوچه و بازار افشا کنیم. حکومتی که شهروندانش را ترور می کند، از بالای پل به پایین پرت می کند، با ماشین از روی آنها رد می شود، در زندان به دستگیرشدگان تجاوز می کند، نباید، هرگز نباید به سلاح های کشتار جمعی دست یابد. اینبیان نه تنهابر خلاف وطن پرستی و منافع ملی نیست، بلکه عین انسان دوستی و صلح طلبی است: فعالیت های پنهان هسته ای جمهوری اسلامی باید متوقف شود

عقب نشینی موسوی، کروبی، و خاتمی تاکتیکی است؛ جنبش سبز باید از این فرصت استفاده کند و در 22 بهمن کارش را به اتمام برساند

در این مقاله استدلال می کنم که موسوی، کروبی و خاتمی به جنبش وفادارند، و عقب نشینی های ظاهری اخیر از جانب ایشان، راهی است برای آرام کردن اوضاع و فراهم نمودن امکان حضور میلیونی مردم در روز 22 بهمن****
سه تن از چهره های شاخص جنبش سبز، که پیش از این و در هفت ماه گذشته، با درایت، شجاعت و صداقت خود مورد اعتماد سبزها قرار گرفته بودند، با موضع گیری های دو هفته اخیر، هوادران خود را شوکه کرده اند. اول اعلامیه موسوی، بعد شایعات نامه خاتمی، و امروز اظهارات کروبی. آیا رژیم موفق شده است تا اینها را بخرد؟ یا آنها را تهدید به مرگ کرده اند؟ شاید هم قول پست و مقام به ایشان داده اند! به گمان من هیچکدام از اینها نیست. نمی خواهم اخلاق و رفتار این سه تن را مایه استدلال قرار دهم که ممکن است بحث به درازا بیانجامد؛ من فقط می گویم که هر سه نفر اینها، طعم نیرنگ خامنه ای را در سال های دور و نزدیک مستقیما چشیده اند و می دانند که نباید روی قول او اتکا کنند. این را حتی من و شما هم، که بیرون بدنه حاکمیت بوده ایم، پی برده ایم. 18 تیر و ننه من غریبم بازی های خامنه ای را که به یاد دارید. یادتان هست که او بعد از برقراری آرامش نسبی چه کرد و چطور نقاب از چهره برداشت؟ امروز خامنه ای به مراتب انتقام جوتر و خونخوارتر است. او حالا دیکتاتوری زخم خورده است که در اولین فرصت ممکن، درصدد پاکسازی نه تنها حکومت، بلکه همه ایران برخواهد آمد. پس شخصی مانند موسوی، هرگز بر روی قول و نظر خامنه ای حساب باز نخواهد کرد. اما پس چرا موسوی و کروبی و خاتمی در ظاهر در حال عقب نشینی هستند؟من روز 9 دی را به یاد می آورم. به رغم "ساندیسی" بودن راهپیمایی وابستگان حکومت، رژیم توانست در پایان روز به هدف خود برسد. به نظرم در آن مقطع جناح فوق العاده تندرو امثال حسینیان، طائب، مجتبی خامنه ای، شریعتمداری و . . .، توانسته بودند که خامنه ای را متقاعد کنند که باید با دستگیری و حتی کشتار گسترده کار را تمام کند. یکی از همین امامان جمعه بود که قریب به این مضمون گفته بود که اگر برای حفظ حکومت اسلامی لازم باشد، کشتن 70000 نفر هم اشکالی ندارد. حلقه هر لحظه تنگتر می شد. موج دوم دستگیری ها آغاز شده بود. قرار بود ظرف پنج روز جوانان بی گناه دستگیر شده در عاشورا را به جرم محارب اعدام کنند. یادتان هست؟در آن شرایط، اعلامیه هفدهم موسوی به یکباره ورق را برگرداند. دقیقا تندروها را در موقعیت آچمز قرار داد و رگ خواب خامنه ای را در دست گرفت. اعلامیه موسوی در نظر من شاهکاری بود که در عین شفافیت، پیروزی را تضمین می کرد. خوشبختانه سبزها با درک کردن موسوی و اعتماد به او، بیش از حد بر روی محتوای بند اول بیانیه مکث نکردند و از آن با حسن نظر رد شدند و نتیجه این شد که کودتاگران چنان برآشفتند که کیهان نمی دانست چه بنویسد و حسینیان آن بازی ها را درآورد و سرآخر برای متشنج کردن مجدد فضا دست به ترور یک استاد دانشگاه زدند؛ که البته گویا اعلامیه کار خود را کرده بود و تردید را در وجود خامنه ای کاشته بود، بطوریکه افسار تروریست ها را موقتا کشید.بیانیه موسوی آنقدر روشن است که خامنه ای هم از ماهیت آن آگاه است، اما گمان می کند که می تواند با استفاده از این فرصت سران جنبش را خنثی کند؛ یعنی، استقامت موسوی و کروبی و خاتمی را درظاهر بشکند تا مردم از ایشان دلسرد شوند. برای همین است که از آنان می خواهد تا شفاف سازی کنند. برای همین است که کیهان می نویسد که "توبه باید علنی باشد". بیانیه امروز کروبی هم در همین راستا است. اما رژیم یکجا را اشتباه می کند. همچنان که در اعلامیه موسوی بیان شد، خامنه ای فکر می کند که جنبش سبز قائم به فرد است. او فکر می کند که اگر موسوی اعلامیه ندهد، مردم در روز 22 بهمن بیرون نخواهند آمد.حال زمانی است که نتیجه بازی به دست مردم رقم خواهد خورد. اگر مردم از آرامش نسبی ایجاد شده استفاده کنند و 22 بهمن بصورت میلیونی به خیابان بیایند، آنگاه جنبش سبز در این گام پیروز است؛ یعنی از گردنه ای بسیار دشوار عبور کرده ایم. شاید، نتیجه اش سقوط احمدی نژاد باشد. اما اگر مردم به خیال تسلیم شدن سران دلسرد شوند و صحنه را به کودتاچی ها واگذارند؛ آنگاه تمام رشته ها پنبه خواهد شد و بار دیگر رهبر نقاب از چهره برمی دارد و اینبار البته، کاری می کند که دیگر اتفاق تلخ 88 برای او و ولیعهدش تکرار نشود.

۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه

در آستانه دهه سبز و 22 بهمن، چه کسی از کوبیدن بر طبل تفرقه سود می برد؟

اخیرا، اظهار نظرهایی پراکنده، اما نگران کننده از گوشه و گنار شنیده می شود. من اینجا نمی خواهم به مصادیق اشاره کنم؛ فقط، می خواهم از همه خواهش کنم که بزرگترین سرمایه ما که اتحادمان در برابر رژیم دیکتاتوری است را پاس بدارند. اجازه ندهید رژیم به هدف خود در ایجاد تفرقه در بین جنبش دست یابد. اولین جرقه ها از روزنامه کیهان برخواسته! همین بهترین دلیل برای پرهیز از هرگونه اظهارنظر ناسنجیده است. دوستان! هنوز راه درازی در پیش است و البته ایران برای همه ما جا دارد. من در داخل و خارج از همه، از کرد و فارس و ترک و گیلک و لر و عرب و بلوچ و . . . (ببخشید اگر قومیتی از قلم افتاد، لطفا در کامنت اضافه کنید)، از شیعه و سنی و ارمنی و جهود و بهایی و زرتشتی و . . . (ببخشید اگر آیینی از قلم افتاد، لطفا در کامنت اضافه کنید)، از بی دینان، از سبز و سوسیالیست و سلطنت طلب و چپ و راست و بالا و پایین (ببخشید اگر گروهی از قلم افتاد، لطفا در کامنت اضافه کنید)، از همه، از همه کسانی که مخالف رژیم دیکتاتوری هستند، خواهش می کنم، خواهش می کنم که حرفی نزنند یا کاری نکنند که اتحادمان خدشه دار شود. مهم نیست که امروز به جنبش پیوسته اید یا دیروز، مهم نیست که در ایران هستید یا در خارج، مهم این نیست که راهی را که برای مبارزه می پسندید کدام است، مهم نیست که با شعار الله و اکبر موافقید یا مخالف (اگر مخالفید، شما این شعار را بیان نکنید)، مهم این نیست که ابراز شعار جمهوری ایرانی را در شرایط فعلی به صلاح نمی دانید یا می دانید (اگر مخالفید، شما این شعار را بیان نکنید)، مهم نیست که می خواهید درچارچوب قانون فعلی یا در خارج آن اوضاع را تغییر دهید (خود و هوادارانتان از هر دریچه ای که می پسندید اینکار را انجام دهید)، اگر و تنها اگر شما هم مانند من از اوضاع امروز ایران راضی نیستید، اگر به دنبال رای خود هستید، اگر به دنبال کسانی هستید که ندا و ترانه و بقیه را کشتند، اگر فکر می کنید که به خاطر جهالت و تفکرات یک اقلیت سال هاست که آواره شده اید، اگر در ایران زندگی می کنید و به خاطر فساد و ناکارآمدی حکومت در وضعیت نابسامان اقتصادی به سر می برید، اگر فرزند شما، به خاطر سیاست های اجتماعی و اقتصادی حکومت بیکار شده، معتاد شده، یا نتوانسته ازدواج کند، اگر یکی از اعضای خانواده شما جز همان 27000 نفری است که هر ساله در جاده های ایران قربانی می شود، اگر یکی از بستگانتان را در هواپیمای فرسوده تهران- ایروان از دست دادید، هواپیمایی که به خاطر ماجراجویی های حکومت و سیاست های بیگانگان، از قطعات یدکی مجروم شده بود، اگر شما کشاورزی هستید که در هنگام برداشت محصول، به یکباره با واردات بی رویه بدبخت شده اید، اگر شما صنعت کاری هستید که ورشکست شده اید، اگر دختری هستید که روح و احساس و خلاقیت شما به واسطه سیاست های زن ستیز جمهوری اسلامی صدمه دیده است، اگر پسری هستید که به خاطر مشکلات مالی نمی توانید با دختر مورد علاقه خود ازدواج کنید، اگر از به باد رفتن حقوقمان در دریای خزر ناراحتید، اگرغصه می خورید که چرا 18000000000 دلار پول من، پول تو به دست ترکیه افتاده، اگر از اینکه کشورمان شده گاو شیرده چین و روسیه عصبانی هستید، اگر با پاسپورت ایرانیتان جایی راهتان نمی دهند، اگر از پایمال شدن عزت ایرانی و از ویران شدن معبد کورش غمگینید. اگر تا همین یک سال پیش فکر می کردید که به تنهایی کاری از شما ساخته نیست، بدانید که اکنون سرمایه ای گرانبها را صاحب شده اید. از خون ندا، از نگاه معصوم ترانه، و از ضجه های مادر سهراب، من و تو اکنون یکپارچه فریاد شده ایم. یا می توانیم به خود ببالیم که قطره ای از یک دریای خروشان شده ایم. از شما تمنا می کنم که از جدایی سخن نگویید. برای اینکار لازم نیست از عقاید خود دست بردارید، فقط باید دیگران را نیز به رسمیت بشناسید. بدانید تنها کسی که از دمیدن در آتش تفرقه سود می برد، رژیم جمهوری اسلامی است

چرا منتظر خامنه ای هستیم؟ خودمان در 22 بهمن احمدی نژاد را استیضاح می کنیم

ابتدا باید بگویم که به هیچ وجه قصد سلب یا تخفیف مسؤلیت را از خامنه ای ندارم. بی شک تمام جنایات پیش و پس از انتخابات به دستور او انجام شده است. اما پایین کشیدن احمدی نژاد از صندلی غصب شده ریاست جمهوری نیز بسیار مهم است. ما چرا باید منتظر بمانیم تا خامنه ای به مجلس چراغ سبز بدهد یا ندهد و با منت بر ملت، او را عزل بکند یا نکند؟ او تنها رهبر رژیم و اقلیتی بله قربان گو است، نه رهبر اکثریت آزاده مردم. ما باید خامنه ای را مقهور قدرت خود کنیم؛ بطوریکه راه دیگری نداشته باشد. او تنها می تواند در مورد نحوه رفتن احمدی نژاد اثرگذار باشد؛ حاکمیت می تواند احمدی نژاد را به دلیل عدم کفایت سیاسی در مجلس استیضاح کند؛ یا ممکن است حتی دست به ترور او بزند. اتفاقا، اینطوری به زعم خود، با یک تیر دو نشان زده اند. ممکن است فکر کنند که با قربانی کردن احمدی نژاد می توانند هم از سقوط خود جلوگیری کنند و هم به بهانه آن به سرکوب وسیع جنبش دست بزنند.
اما وظیفه ما چیست؟ ما اکنون در نقطه ای قرار داریم که دیگر احتیاجی به نقد رفتار های یک فرد مفتضح به نام احمدی یا اثبات دروغ های او نداریم. اکنون دیگر همه، از دوست و دشمن، این واقعیت را می دانند. ما باید در 22 بهمن احمدی نژاد را پایین بکشیم. به نظرم شعار "احمدی حیا کن، مملکت و رها کن" در مقیاس میلیونی می تواند کار را تمام کند. بعد از آن، البته به سراغ گام های بعدی جنبش خواهیم رفت

۱۳۸۸ دی ۲۹, سه‌شنبه

چین، مخالف سرسخت جنبش مردم ایران!

حمایت همه جانبه دولت های چین و روسیه از حکومت ایران، پیش و پس از انتخابات 22 خرداد چیزی نیست که دیگر بر کسی پوشیده باشد. شعارهای مردم بر علیه این دو کشور، باعث شد تا روسیه، حداقل در ظاهر از پشتیبانی از دولت کودتا دست بردارد. اما نقش چین در زمان حاضر بسیار پررنگتر شده است. کنت کاتزمن کارشناس مسایل ایران و خاورمیانه در سرویس پژوهشی کنگره آمریکا، اخیرا مقاله ای با عنوان "اختلاف آمریکا و چین؛ گاز یا ترمز؟" در کریستین ساینس مانیتور منتشر کرده است. این مقاله که پس از مخالفت های اخیر دولت چین با اتخاذ تحریم های شدید بر علیه حکومت ایران منتشر شده، به چالش آمریکا و چین در این مورد می پردازد. نویسنده در پایان مقاله نتیجه می گیرد که چین سرانجام با تحریم ها علیه اعضای سپاه پاسداران همراهی می کند، اما قطعا با هر گونه اقدام جهت یاری رساندن به جنبش مردم ایران مخالفت خواهد نمود.  
به نظرم این تحلیل ارایه شده، کاملا با نگاه چین به جمهوری اسلامی هم خوانی دارد. پکن از درتنگنا قرار گرفتن رژیم ایران استقبال می کند، زیرا بدین ترتیب وابستگی حکومت به آن کشور بیشتر می شود؛ اما، از دست دادن این گاو شیرده هرگز مطابق میل چین نخواهد بود.

۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه

رژیم در فکر سواستفاده از فضای بعد از اعلامیه هفدهم موسوی است؛ نباید اجازه داد حتی یک نفر هم اعدام شود

ابتدا باید اعتراف کنم که من برای اعلامیه موسوی وزن بالایی قایل هستم و فکر می کنم که تحلیل وقایع بعد از عاشورا چه در مورد حرکت جنبش و چه در مورد شیوه برخورد رژیم، بدون توجه درخور به این اعلامیه سبب خطا و انحراف می گردد
میرحسین نه برای کمک به حاکمیت که برای جلوگیری از توحش بیشتر رژیم، راهکاری عاقلانه و کم هزینه پیش پای رهبر رژیم قرار داد. اما، مفاد این اعلامیه که در نهایت هوشمندی و البته حسن نیت در برابر ملت، نوشته شده بود، گویا دارد به بازیچه دست کودتاگران و حربه ای برای نجات آنان از سقوط تبدیل می شود. این اعلامیه گرچه توانسته سبب برقراری آرامش نسبی در جامعه گردد، که این مسلما به نفع جنبش سبز است و حضور مردم سبز را در تظاهرات 22 بهمن تسهیل خواهد نمود؛ اما، نباید به مهملی برای پیاده سازی اهداف بانیان و حامیان کودتا تبدیل شود
از طرفی طیف بسیار تندروی اجرا کننده کودتا از فرصت استفاده کرده اند و با ارعاب اقشار موثر جنبش سبز، سعی دارند تا جنبش را کم توان سازند. با ترور یک استاد حامی میرحسین اخطاری جدی به استادانی می دهند که اخیرا به رهبر رژیم نامه نوشته بودند، و همچنین زمینه اعدام افرادی را که به قول خود محارب می خوانند فراهم می کنند، اعدام هایی که بی شک مردود است و کمر جنبش را خرد خواهد کرد، حتی اگر 5 مورد باشد؛ و از آن طرف هر روز در یک مصاحبه، با وقاحت تمام تهدید به شنود پیامک ها و نامه های الکترونیکی مردم می کنند. یا تهدید می کنند که قرار است تک تک شرکت کنندگان در تظاهرات عاشورا را شناسایی و دستگیر کنند. مسلما اینها نمی توانستند در اوج بحران دست به چنین تهدیدهایی بزنند چرا که تحریک مردم عصبانی در خیابان ها ممکن بود اوضاع را به سمت ناآرامی های بیشتر پیش ببرد. همچنین تضمینی وجود نداشت که رژیم بتواند مثلا عملیات ترور خود را طبق برنامه پیش ببرد. تصور کنید که آیا امکان داشت بتوانند در شرایط بسیار بحرانی، مانند عاشورا، دکتر علیمحمدی را ترور کنند و بعد مراسم تشییع او را وقیحانه به نفع خود مصادره کنند؟ آنها می خواستند همین طرح را در مورد خواهرزاده موسوی اجرا کنند، اما به دلیل انتخاب زمان نامناسب و در صحنه بودن مردم، با شکست مواجه شدند.
فرصت برای حامیان کودتا نیز بسیار فراهم است. برپا کردن شوهای تلویزیونی، تحت نام مناظره و قرار دادن افرادی ضعیف مثل کواکبیان با معذوریت های فراوان، در مقابل امثال شریعتمداری، یکی از طراحان با سابقه و اصلی جنگ روانی و مسؤل روزنامه دروغ پراکن کیهان، با اجرای یکی از اعضای سایت تندروی حامی دولت، یعنی رجانیوز به راستی نمی توانست به نتیجه ای جز تضعیف جنبش سبز منجر شود. خدا را شکر که یک مورد و فقط یک مورد از دست تلویزیون در رفت و فردی لایق مانند اطاعت توانست حداقل جلوی نماینده ای وقیح مانند زاکانی ایستادگی کند و البته همه دیدند که برنامه مناظره ها، پس از آن، بلافاصله ملغی گردید
از سویی دیگر، اخیرا بازي گزارش كهريزك و متهم كردن مرتضوی را شروع كرده اند تا شايد از شدت حملات به خامنه ای کم شود. همین وقايع می تواند برای رهبر ر‍‍ژيم وسوسه انگیز باشد، طمع کند تا با هزینه ای نسبتا ناچیز، سر و ته قضیه را به هم آورد و بعد سر فرصت همه فعالین جنبش سبز را از بالا تا پایین از دم تیغ بگذراند. نشانه این تفکر هم در او پیداست. ديروز خامنه ای به درخواست احمدی نژاد فردی بسیار نردیک به او را به سمت سرپرست حجاج ایرانی و ریاست سازمان حج برگزیده. اعمال فشار بر محمد ری شهری رئیس سابق سازمان، به دنبال اختلاف هایی که با دولت احمدی نژاد داشت، نشانه دیگری از حمایت خامنه ای از دولت نامشروع احمدی نژاد است، که این البته مخالف با اولین بند اعلامیه موسوی است. به نظر می رسد خامنه ای می خواهد با اجرای گزینشی برخی از بندهای اعلامیه هفدهم موسوی، بصورت محدود، ماهیت کلی آنرا مسخ کند. اما 22 بهمن روز سرنوشت است. اگر جنبش سبز تا آنروز منکوب حاکمیت نشود، اگر جنبش سبز جلوی اعدام 5 نفری را که به محاربه مجکوم شده اند، بگیرد، اگر اجازه ندهیم تا رژیم بتواند جو ارعاب و وحشت را در جامعه حاکم سازد، و در یک کلام اگر بتوانیم تا 22 بهمن مقاومت کنیم و آنروز موعود را با اقتدار پشت سر بگذاریم؛ آنگاه هدف موسوی از اعلامیه هفدهم برآورده شده است، یعنی برنده آن مردم و جنبش سبزند نه حاکمیت.

۱۳۸۸ دی ۲۶, شنبه

واردات کالای چینی کشاورزان و تولیدی ها را به خاک سیاه نشانده، مردم این حکومت ناتوان را نمی خواهند


تکرار این واقعیت ساده و بدیهی با هدف گسترش جنبش سبز از طریق جذب عامه، از جمله مردم غیرسیاسی، تهیدست، یا سالخورده انجام می شود. این شعار تنها بازتاب دهنده یکی از مجموعه وقایع تلخ کشور ماست که البته قصد دارم یک به یک آنها را بیان کنم. از آنجا که جامعه هدف این شعارها، معمولا خود به اینترنت دسترسی ندارند، بنابراین، خیلی خوب است اگر توسط ما کابران اینترنت به سطح جامعه کشیده شود و گسترش یابد

۱۳۸۸ دی ۲۵, جمعه

مزخرفات زاکانی در مورد علت بیکاری در تهران را جدی بگیریم، خطر جنبش سبز را تهدید می کند

در مناظره دیروز اطاعت و زاکانی، مطلبی از جانب نماینده تندروی مجلس و حامی احمدی نژاد مطرح شد که گرچه ممکن است در ابتدا بی ربط به نظر برسد، اما خبر از توطئه کودتاگران می دهد.
زاکانی گفت: "چون اصلاح طلبان به نتيجه انتخابات اعتراض كردند نرخ بيكاري درتهران از 10 درصد به 13 درصد افزايش يافت!"
من هفته پیش این خطر را پیش بینی کرده و مطلبی در همین رابطه نوشته بودم که اتفاقا با عنوان ". . . جنبش سبز اگر گل نزند، گل می خورد" در بالاترین هم رای آورد. بنظرم مساله آنقدر مهم است که ارزش تکرار مجدد را داشته باشد. جنبش سبز باید با فشار بیشتری به تشریح ریشه های بحران اقتصادی ایران که همان فساد رژیم و سوء نیت و سوء مدیریت دولت است و دامن مردم را گرفته بپردازد. اگر در این راه سستی شود، آنگاه همین نقطه قوت جنبش، به نقطه ضعف آن بدل می شود. به یاد دارید که در زمان اصلاحات، اصولگراها به دروغ به مردم القا کردند که اصلاح طلبان به فکر معیشت مردم نیستند. حالا هم می خواهند کاری کنند که مردم فقیر و تهیدست گمان کنند که علت فقر آنها موج ناآرامی ها در کشور است و بدین ترتیب مردم را در برابر جنبش قرار دهند. باز هم تکرار می کنم. فرصت تنگ است، جنبش سبز اگر گل نزند، گل می خورد. عنوان لینک مطلب قبلی را در اولین کامنت ببینید.

۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

الو! الو! عباس در تورنتو! سلام

عباس جان! سلام. 2010 شما مبارک باشد. انشالا بهتر از 2009 باشد. عباس جان! خبرهای ایران را برایم ای- میل کرده بودی. دستت درد نکند، برایم نوشته بودی که بچه ها را در عاشورا زده اند، مرسی که خبررسانی می کنی. اتفاقا من خودم هم کتک خوردم و الان در دستم پلاتین گذاشته اند. گله کرده بودی که چرا دعوتت در گروه فیس بوک "خلیج همیشه فارس" را پاسخ نداده ام. ببخشید! گفتم که، مدتی را ناخوش بودم. برایم نوشته بودی که چگونه ماشین آبپاش ضد شورش را از کار بیندازیم. گفته بودی که در یک موقعیت مناسب یک چوب بلند لای چرخش بکنیم. چشم، از اینکه قلب ها و دعاهای شما ایرانی های خارج از کشور با ماست، ممنونم. من از اتحادی که بین ما ملت ایران در داخل و خارج به وجود آمده خیلی خوشحالم. آقا دمتان گرم! می دانم که سرتان خیلی شلوغ است، می دانم که آنجا مثل ایران نیست که مردم بیکار باشند، و شما وقت سرخاراندن ندارید. می دانم که تظاهرات چند هزار نفری آنجا خیلی مد نیست. می دانم که داری دکترا می گیری تا به بشریت خدمت کنی؛ اما اینجا دارند دهان ما را سرویس می کنند، دمتان گرم، کاری بکنید. مثل آن اوایل، چرا دیگر تظاهرات نمی گذارید؟ کمی از اینترنت بزنید بیرون. نمی دانید اگر بتوانید یک تظاهرات 50000 نفری آنطرف آب راه بیندازید، چقدر به ایران کمک کرده اید. چرا می خندی؟ چرا نمی شود؟ مگر آنطرف کم ایرانی داریم؟ من اینطرف به شما قول می دهم که شعار بنویسم، دی-وی-دی تکثیر کنم، راهپیمایی22 بهمن را سبز کنم، تخم مرغ رنگی درست کنم، در بزرگداشت شهید علیمحمدی هم شرکت می کنم، 113 و 162 را ذله کرده ام، می گویند که اینکارها در شان من نیست، اما مگر کشته شدن در شان ندا و مسعود علیمحمدی بود؟ من قول می دهم که اینکارها را هر روز بکنم، فقط شما، جان من، ما را تنها نگذارید. راستی کمی پسته و گز ناقابل فرستاده بودم، نمی دانم به دستتان رسید یا نه. دیگر از وضع هوای آنجا هم نمی پرسم که عصبانی نشوی. آلیس و بچه ها را از طرف من ببوس، بابااااااااااااااااااااااااااااای

۱۳۸۸ دی ۲۲, سه‌شنبه

از اعلامیه موسوی تا استعفای نمایشی حسینیان و دست بردن بانیان کودتا به ترور

بعد از اعلامیه میرحسین که بانیان کودتا را در شرایط آچمز قرار داد،اتفاق خونبار امروز تهران کاملا قابل پیش بینی بود. میرحسین در اعلامیه خود راه و چاه را به رهبر مستاصل رژیم نشان داد. خامنه ای که از سرکوب شدید جنبش طرفی نبسته بود، با اعتماد به نفسی ضعیف تر از همیشه، از نظر ذهنی کاملا آمادگی داشت تا بندبند توصیه های موسوی را بپذیرد. در واقع موسوی در آخرین سطور نامه اش، با در دست گرفتن رگ خواب خامنه ای، تلاش کرده بود تا او را رام کند. از این لحظه به بعد، هسته های کودتا از ترس منقلب شدن رهبر در برابر کلام موعظه وار میرحسین، سراسیمه وارد فاز جدیدی شدند. کیهان قبل از بقیه توانست خود را جمع و جور کند، و استراتژیش القای سونیت موسوی از انتشار بیانیه بود. بعد از آن طیف پشت سر حسینیان در مجلس تلاش کرد تا با طرح اعدام 5 روزه معترضین، پیش از رهبر رژیم، جواب اعلامیه موسوی را بدهد. اما محافظه کاران سنتی که کاملا به حاشیه رانده شده بودند، از فرصت حاصل شده استفاده کردند و توانستند با نزدیک شدن به خامنه ای جلوی طرح اعدام های فوری را بگیرند. تندروها اکنون بسیار نگرانند. نگران از درهم شکستن مقاومت رهبرشان در برابر جنبش سبز. برای برون رفت از این جریان هم فقط یک راه بلدند: خونریزی بیشتر. اِلمان های ترور امروز، از جمله استفاده از بمب های کنترل شونده، مانند آنچه سپاه قدس در عراق انجام می دهد، و انتصاب بی درنگ ترور به یک گروه جعلی که هیچ نفعی از انجام اینکار نمی برد، از جمله نشانه های دست داشتن رژیم در این اقدام است. بانیان کودتا که چند روز پیش به قول خود سرخورده و دلشکسته، از رهبرشان گله می کردند، حالا می خواهند خامنه ای را بیشتر پاگیر خون مردم کنند، و او را چنان وابسته خود سازند که فکر قربانی کردن مهره های خود را از سر به در کند

دو تقاضا از مدیران سایت بالاترین: موبیل آپلود و ورود امن

بدون شک، سایت بالاترین نقشی حیاتی در هماهنگی نیروهای جنبش سبز داشته است؛ اما، استفاده از این سایت برای کاربران داخل کشور هر روز مشکل تر می شود، بطوری که در بسیاری از آی-اس-پی ها حتی با استفاده از فیلتر شکن امکان ارسال مطلب وجود ندارد. از مدیران بالاترین خواهش می کنم دو تقاضای اینجانب را مورد بررسی قرار دهند؛ نخست اینکه هرطور شده امکان ارسال لینک از طریق پست الکترونیکی را فراهم کنند. در این مورد طراحی سامانه ای مثل موبیل آپلود که در فیس بوک استفاده می شود بسیار مناسب است. اگر اینکار برای بالاترین هزینه هم داشته باشد، به کمک بچه ها قابل اجراست. باور کنید وارد شدن به بالاترین واقعا خطرناک شده. دوم اینکه، حداقل صفحه ورود به بالاترین را اچ- تی - تی- پی- اس کنید. من هر روز احتمال می دهم که نام کاربریم دزدیده شود

۱۳۸۸ دی ۲۰, یکشنبه

لباس شخصی ها هرچه باشند، خودسر نیستند


بعد از عاشورا، زمزمه هایی از رسانه های رژیم کودتا شنیده می شد که نیروهای به اصطلاح مردمی، در صورت به قول خودشان، عدم برخورد قاطع با موسوی، کروبی و خاتمی، خود راسا اقدام می کنند. به عنوان مثال گروهی ناشناس در قم اولتیماتومی یک هفته ای دادند که اگر با سران فتنه برخورد نشود، با یک حمله انتحاری به وظیفه خود عمل خواهند کرد. برنامه تجمع در مقابل دفتر مهندس موسوی بعد از راهپیمایی حکومتی نهم دیماه، و حمله به مهدی کروبی در قزوین نیز در همین راستا قرار دارند. واما کار در نهایت به جایی می رسد که امروز خامنه ای در حرف هایش، هرگونه تندروی یا حرکت های خودسرانه را نهی می کند. بدیهی است که این آغا می داند که سبزها برای امرو نهی او پشیزی ارزش قایل نیستند؛ پس این حرف ها را برای همان اقلیت طرفدارش می زند. اما مگر طرفداران خامنه ای بدون اذن او آب هم می خورند؟ مگر همه اینها ذوب در ولایت نیستند، مگر شعارشان مرگ بر ضد ولایت فقیه نیست؟ پس دیگر این بازی های برای چیست؟ آغای دیکتاتور! تو پیش از عاشورا قصد داشتی کار را تمام کنی؛ اما وجودش را نداشتی که حداقل ظاهری رسمی به کار خود ببخشی، به همین دلیل می خواستی بصورت مافیایی دست به ترور بزنی؛ گام اول را هم برداشتی و خواهرزاده موسوی را به همین ترتیب ترور کردی. اما، بعد از عاشورا و بیانیه هوشمندانه مهندس موسوی، ادامه این راه بر تو بسته شده است. تو خوب می دانی که لباس شخصی ها و بسیجی ها و امثالهم آدم این حرف ها نیستند که خودسر عمل کنند. آنها که از خود سر ندارند! آنها که عقل نداشته خود را هم تعطیل کرده اند و منتظرند ببینند تو چه می گویی! حداکثر این است که یکی مثل روح الله حسینیان، دلشکسته و سرخورده، در حالی که از عطش فراوان برای خون آشامی له له می زند، خاضعانه و غیر مستقیم اندک گلایه ای کند. ما هم در این چند سال مفهوم اقدام خودجوش و مردمی را خوب فهمیده ایم. خودجوش یعنی اینکه عده ای که بعدا اسم و رسمشان، و وابستگیشان به بالاترین رده های حاکمیت معلوم می­شود، با باتوم وبی سیم موتور سیکلت 1000 و اسلحه سازمانی، و پس از زمینه چینی های کیهان وفارس کاری کنند که صد در صد مورد تایید قلب سیاه علی خامنه ای است. پس تو، آغای خامنه ای! مسول مستقیم جان موسوی، کروبی، خاتمی و تک تک بچه های سبز ایران زمین هستی! شیرفهم شد؟

خطر! وضعیت اسفبار معیشتی مردم در سایه بازتاب های جنایات رژیم گم شده است؛ جنبش سبز اگر گل نزند، گل می خورد

اقتصاد ویران ایران و وضعیت اسفبار معیشتی اکثریت مردم -که بی شک نتیجه فساد اقتصادی گسترده و بی کفایتی حکومت است- خود می تواند بطور مستقیم، یکی از راههای به زانو درآوردن رژیم باشد؛ ولی متاسفانه، پس از انتخابات، در سایه بازتاب جنایات رژیم قرار گرفته است. اگر کاستی های اقتصادی کماکان مغفول بماند و ما بر روی فشار روزافزون خرد کننده براقشار مردم مانور ندهیم، آنگاه ممکن است این نقطه قوت بالقوه به یک نقطه ضعف جنبش تبدیل شود. زنگ خطر امروز به صدا درآمد. خامنه ای امروز گفت که دشمنان درصدند تا با گسترش اعتراضات روند پیشرفت اقتصادی کشور را کند کنند. فراموش نکنیم که جامعه فقط طبقه متوسط شهری نیست و مردم همه انقلابی نیستند. واقعیت را بپذیریم. ممکن است کسی به میرحسین رای داده باشد، اما تاب شرایط دشوار اقتصادی را نیاورد و در نیمه راه ببرد. اگر بتوانند به دروغ جا بیندازند که علت فقر مردم ناآرامی های اخیر است (همانطور که برای مردم جا انداختند که خاتمی به فکر معیشت مردم نیست)، همین جا خطر است. برای جلب حمایت همه اقشار مردم، ما باید هر روز به بیان واقعیت های اقتصادی کشور بپردازیم و منشا اصلی آنرا، با کلامی ساده، برای همه، با سواد و بی سواد، دور و نزدیک، در تاکسی و اتوبوس، در اداره و بازار، در شهر و در روستا، برای همه شرح دهیم. اینکار کمتر از اعتراض سیاسی نیست.

۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

عصبانيت و ترس حسينيان از قرباني شدن مهره های سوخته رژیم و متلکی بي سابقه كه بار خامنه اي كرده است

روح الله حسينيان از نمايندگان فوق العاده تندروي مجلس و طرفدار سرسخت احمدي ن‍ژاد، امروز در متن استعفاي خود، متلكي بي سابقه بار خامنه اي كرده است. حسينيان كه به نظر مي رسد از انتشار گزارش هيات بازرسي مجلس در مورد جنايت هاي سعيد مرتضوي به شدت خشمگين است، مي داند كه اينكار به اشاره خامنه اي انجام شده است و در واقع رژيم براي حفظ خود قصد دارد مرتضوي را قرباني كند. حسينيان در انتهاي نامه استعفا نوشته: "با آرزوي طول عمر رهبر عزيز، دولت به كام باد". اين عبارت غير متعارف كه كاملا سزاوار فردي خودكامه مانند خامنه اي است، در انتهاي نامه اي ذكر مي شود كه در آن بطور ضمني از برخورد با متهمين حادثه كهريزك انتقاد مي شود: "امروز بسيج و نيروهاي انتظامي كه در جريان فتنه‌هاي اخير در خط مقدم عليه مزدوران آمريكايي مي‌جنگيدند، مورد تحقير و ظلم دادگاه‌هاي نظامي قرار مي‌گيرند. فرماندهان مورد اذيت و توهين قرار مي‌گيرند؛ ولي هيچ كس دفاعي نمي‌كند و هيچ‌كس نمي‌پرسد نيرويي كه مي‌خواهد از اركان نظام دفاع كند با اين روحيه زخم خورده چگونه و چرا؟ . . . من بسياري از اين رفتارها را سوراخ كردن كشتي انقلاب مي‌دانم" روح الله حسينيان كه يكي از متهمين اصلي قتل هاي زنجيره اي است، در زمان قرباني شدن سعيد امامي نيز از او به شدت حمايت كرده بود؛ بطوري كه در مجلس ختم سعيد امامي او را شهيد خطاب كرد. شايد حسينيان، سرنوشت قريب خود را در آيينه امامي و مرتضوي مي بيند، و به همين دليل، اينقدرعصباني است

۱۳۸۸ دی ۱۶, چهارشنبه

پروژه کشف حجاب، احتمالا جدی است، امروز شخصا شاهد یک نمونه از آن بودم

امروز از پل مدیریت در بزرگراه پارک وی (چمران)، منتظر ماشین برای رفتن به تجریش بودم. متاسفانه تلفن همراهم دوربین ندارد تا عکس بگیرم**** خانمی منتظر ماشین بود. دکمه های روپوشش باز بود، و هیچ چیز بر سر نداشت. من شخصا با حجاب کاملا مخالفم؛ همچنین دخترکی از جنبش سبز را به یاد دارم که حدود 2 ماه پیش در خیابان طالقانی روسریش را از سر برداشته بود و شعار می داد و متاسفانه بلافاصله دستگیر شد. اما حس من به من می گوید که آنچه امروز مشاهده کردم، از جنس دیگری است. خانم بی حجابی که امروز دیدم، نه شعار می داد، نه سوار ماشین مدل بالایی شد که زیرپایش نگاه داشت و نه سوار مسافربری شد که من سوارش شدم. نکته تعجب آور هم این بود که یک الگانس پلیس هم، کمی آن طرف تر پارک کرده بود. به هر حال من با دیدن این صحنه فورا یاد خبری افتادم که صبح، قبل از خارج شدن از خانه در بالاترین خوانده بودم:
"هشدار به جنبش سبز.فتنه ای دیگر برای سرکوب جنبش در راه است! اطلاع رسانی به عهده شماست؛" (لینک در اولین کامنت) من به وظیفه خود عمل کردم، اما متاسفانه مدرکی برای اثبات گفته هایم ندارم

۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

دوپیشنهاد: شعارنویسی در اتوبوس های شرکت واحد و ازکار انداختن 113، 114، 116، و 162

1- اتوبوس های شرکت واحد، مخصوصا در ایستگاه های اول خط، خلوت هستند. به نظرم محل خیلی خوبی برای شعار نوشتن است. پشت صندلی ها و دیواره اتوبوس ها. من دیشب اینکار را انجام دادم. نوشتن بر بدنه خارجی اتوبوس مشکل است اما اگر بشود فوق العاده است.
2- نمی دانم آیا هنوز هم دیگران به اینکار ادامه می دهند یا نه. ولی خواهش می کنم که با کارت تلفن به روابط عمومی نهادهای اطلاعاتی 113، 114، 116 و همینطور صدا و سیما زنگ بزنید و از جنبش سبز مردم حمایت کنید


۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه

باشه! انقلاب نمی کنم، اما با عزمی راسخ تر و با تسلط بر احساس خود به مبارزه ام ادامه می دهم و پیروز می شوم

تحمل حرکت تدریجی سخت است، شاهد جان دادن ندا و شاهرخ بودن آدم را دیوانه می کند، تحمل فوران خون از صورت ندا و دست و پا زدن شاهرخ زیر ماشین پلیس وطن خودم سخت است، اما من می توانم، من بر غضبم غلبه می کنم، تا نهال جنبش سبزم، تا امیدم صدمه نبیند. خشمم را درون می ریزم، شب در کنار دریا فریاد میزنم، یا در دل صحرا، یا در عمق جنگل، داد می زنم، بالش را بر روی دهانم می گذارم و فریاد می زنم. اما دست به خشونت نمی برم، نکند بهانه به دست دژخیمان دهد. کودتاگران آرزوی عصبانی شدن مرا به گور می برند. همین امروز بطری و پارچه و بنزینی را که برای روز مبادا ذخیره کرده بودم، دور می ریزم

طرح های موفق را فراموش نکنیم! اجرای مجدد تلفن عمومی سبز

در لفنابستان امسال، طرح تلفن عمومی سبز برای مدتی اجرا شد، و بسیار کارآمد افتاد. کار تا آنجا پیش رفت که در هنگام تماس با روابط عمومی صدا و سیما، ابتدا آدرس تقریبی تماس گیرنده برای ارعاب اعلام می شد (مثلا گفته می شد که:"شما از یک باجه تلفن در منطقه 7 تماس می گیرید، بفرمایید . . .")؛ که این بیانگر نهایت استیصال و سردرگمی کودتاگران بود. همچنین روابط عمومی وزارت اطلاعات یا اطلاعات بسیج در بسیاری از مواقع تلفن را بر روی پیام گیر می گذاشتند. اینها نتیجه تضعیف روحیه کودتاگران بود. پیشنهاد می کنم، این کار را پیگیری کنیم. طرح را مجددا بیان می کنم: کافی است روزی یکبار از یک باجه تلفن کارتی، اطلاعات بسیج 114 را بگیرید و یک "مرگ بر اصل ولایت فقیه" بگویید، همین! شما می توانید این روش را بر روی 113 (روابط عمومی وزارت اطلاعات)، 116 (روابط عمومی اطلاعات نیروی انتظامی)، و 162 (روابط عمومی صدا و سیما) نیز بیازمایید و خودتان شاهد نتیجه فوق العاده آن باشید. از کار انداختن تلفن های این چهار نهاد جاسوسی و خبرپراکنی کار کمی نیست. همگی همت کنیم

۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه

ماشین های آبپاش خریداری شده توسط پلیس ایران را بشناسیم و راه های از کار انداختن آنرا بررسی کنیم


آنطور که در ویکیپدیا نوشته، ماشین های آبپاش، از کاربرد همزمان اسلحه گرم، گاز اشکآور و باتون کمخطرتر هستند (احتمالا خطرش از چماق و قمه و تیرآهن هم کمتر باشد)؛ اما حتی استفاده از آنها، در اکثر کشورهای جهان منسوخ شده است و مثلا در آلمان از ماشینهای آبپاش برای خنک کردن مردم در فصلهای گرم سال استفاده میشود. دلیل عدم استفاده از ماشینهای آبپاش، وجود ابزارهای غیرمرگآور پیشرفته تر و همچنین تاثیر بسیار منفی استفاده از آن در نزد رسانهها و افکار عمومی است. در نزد بسیاری از مردم جهان، به خصوص آمریکاییها، مشاهده این ماشین ها یادآور مبارزات جنبش حقوق شهروندی آمریکایی های آفریقایی تباراست.





ماشین آبپاشی که اخیرا توسط رژیم ایران و بطور فوری خریداری شده است(شکل1)، ساخت کشور چین و بسیار شبیه به مدل DES- 516B است(شکل2). این ماشین دارای مخزن آب اصلی با گنجایش 6 تا 8 هزار لیتر است که در حالت بارگیری کامل، وزن این ماشین را به 23 تن میرساند. علاوه بر مخزن فوق، ماشین دارای سه مخزن جانبی، هر یک به حجم 100 لیتر، برای کف آتشنشان، گاز اشکآور، و رنگ است. استفاده از رنگ در آب شلیک شده ممکن است برای ایجاد وحشت یا علامتگذاری تظاهرکنندگان انجام شود. دو عدد آبپاش موجود بر بالای ماشین، می توانند جریان آب را بصورت پیوسته یا پالسی تا مسافت 70 متر وبا سرعت حداکثر 90 کیلومتر در ساعت پرتاب کنند. ماشین های آبپاش کمتر مرگ آور هستند؛ اما شواهدی نشان می دهد که ضربه آب با این سرعت می تواند سبب شکستگی استخوان یا صدمات جدی داخلی شود. در هر دو حالت فرد میتواند خود را از جلوی ضربه کنار بکشد، اما باید مورد معاینه قرار گیرد، زیرا مثلا پارگی طحال که می تواند در این مورد اتفاق بیفتد، چنانچه به حال خود رها گردد، سبب مرگ می شود. کابین آبپاش چینی گنجایش 3 نفر را داراست. خدمه ماشین معمولا از درون آن و با دسته فرمان (جوی استیک) آبپاشها را کنترل می کنند. شیشهها دارای توری فلزی است تا در برابر پرتاب سنگ مقاوم باشد. اما چگونه این ماشین های آبپاش پلیس را از کار بیندازیم؟ من به این موضوع خیلی فکر کردم. اولا باید بدانیم که این کار شدنی است. شکل 3 ماشین آبپاشی را نشان می دهد که خدمه آن بیرون پریده اند و در حال فرار از ماشین هستند. جزییات بیشتری از این عکس در اختیار ندارم.


به نظرم کور کردن دید خدمه روش مناسبی است. نزدیک شدن به ماشین به هیچ وجه توصیه نمی شود؛ خواهش می کنم نخندید؛ اما شاید استفاده از تخم مرغ رنگی یا تفنگ پینت بال موثر باشد. می دانم که حمل این وسایل در شرایط تظاهرات بسیار دشوار است. به خصوص تفنگ پینت بال که بسیار شبیه تفنگ واقعی است و می تواند مورد سو استفاده تبلیغاتی کودتاگران قرار بگیرد. امکان استفاده مخفی از این تفنگ نیز (مثلا از روی پشت بام خانه ها) تقریبا صفر است. اما اگر بتوان توری محافظ شیشه جلوی ماشین را با پرتاب فراوان تخم مرغ های رنگی سبزکور کرد، آن وقت خدمه ناچار باید توری محافظ را مطابق شکل2 بالا بزنند، که در این حالت شیشه جلو بدون محافظ و در مقابل پرتاب سنگ آسیبپذیر می گردد. به نظر می رسد که پرتاب اشیای آتشزا مثل کوکتل مولوتف بر این زره پوش کارگر نمی افتد (شکل4)؛ اما تصور می کنم که چرخ های جلوی ماشین در برابر پرتاب کوکتل مولوتوف از کنار آسیب پذیر باشد (شکل5)؛ که البته اینکار توصیه نمی شود.




توضیح: انواع دیگری از ماشینهای آبپاش وجود دارند که در آن به همراه آب گلوله پلاستیکی نیز شلیک میشود. در یک نمونه از ماشینهای آبپاش، نمک به آب اضافه می کنند تا آب رسانای جریان برق شود. اما این ماشینها تاکنون در برابر مردم به کار نرفته است. لازم به ذکر است که حتی در این حالت، آب شلیک شده حداکثر میتواند تا 6 متر برق داشته باشد.